باد صبا

چهارشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۳

سلام
تو را نا دیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
من از دست کمانداران ابرو
درین عالم گذر کردم به هر سو
بهشت است آنکه من دیدم نه رخسار
کمند است آنکه وی دارد نه گیسو
بیا تا جان شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یک دم زندگانی
که سیر عشق بی همدم نباشد

این غزل رو خیلی اتفاقی شنیدم.با صدای آقای سراج،به نام بوی بهشت.
فکر کنم از آلبوم بوی بهشت هم بود.
ترانه دلنشینیه که شنیدنش رو به همه دوستداران موسیقی سنتی توصیه میکنم.
......................
عوض کردن عادت های زندگی خیلی سخته.حتی وقتی از شرایطی ناراضی باشیم وقتی بهش عادت میکنیم دیگه ترکش
برامون سخت میشه.شنیدم بزرگترین ترس بشر از بوجود اومدن تغیر در روند عادیه زندگیشه.در حالیکه تغییرات در اکثر مواقع
نتایج مثبت ی به همراه دارند. ولی آدمیزاد با قدرت انطباق بالایی که داره خودش رو با شرایط جدیدش وفق میده، هرچقدر هم که ناخوشایند باشه.
بعد وقتی بهش عادت کرد دیگه عوض شدن براش سخت میشه.
یه جایی خوندم که بدترین اتفاق اینه که آدما به برده بودن عادت کنن.
سهراب سپهری میگه:زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
من میگم:امیدوارم.

2 Comments:

ارسال یک نظر

<< باد صبا