باد صبا

دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۳

سلام
يه چند روز به وبلاگ سرنزدم گويا خيلي شلوغ پلوغ بوده!!!!!
من از اولش هم با رئيس هماهنگ كرده بودم كه نميتونم تند تند به وبلاگ سر بزنم
ولي فكر نميكردم وبلاگ انقدر شلوغ بشه!! از اين به بعد بايد زود به زود بيام وگرنه از خبر هاي داغ جا ميمونم!
…………………………
چند روز پيش داشتم روزنامه ها رو ورق ميزدم ‍، در مورد لباس ملي چند تا مقاله ديدم كه برام حالب بود.
حتما ميدونيد كه مسئله طراحي و ارائه لباس ملي مدتيه در دستور كار مجلس شوراي اسلامي قرار گرفته و گروههاي مختلفي دارن رو اين طرح كار ميكنن.
راستش در مورد لزوم استفاده از لباس ملي نظر خاصي ندارم.چون اين مسئله هم ميتونه خيلي خوب باشه و هم ميتونه به يه ماجراي مسخره تبديل بشه.
چيزي كه فكر من رو مشغول كرد اين بود كه چرا بايد در بحبوحه يه سري جريانات اجتماعي يه سري تصميمات شتابزده و بدون برنامه ريزي گرفته بشه كه براي جبرانش نشه كاري كرد؟
طي 20 سال گذشته،به خصوص سالهاي اوليه انقلاب تمام سعي مسئولان و به تبع آنها رسانه هاي جمعي بر نفي همه گذشته تاريخي اين سرزمين بود.گذشته اي كه علي رغم داشتن نقاط كور و تاريك ، داراي شكوهمندي ها و نقاط اوجيه كه بي تفاوت بودن به اونا بي انصافيه.
به خوبي خاطرم هست كه سالهايي نه چندان دور آئين نوروز و تحويل سال نو شمسي و چيدن سفره هفت سين مكروه و حتي حرام دانسته ميشد به دليل اينكه آنرا به غلط رسمي به جا مانده از مردمي آتش پرست (!) ميدانستند!و من خانواده هاي مذهبي رو ميشناسم كه هنوز بر اين عقيده عبث خودشون پا فشاري ميكنن.اگر اصرار و استمرار مردم بر اجراي اين آئين باستاني نبود چه بسا تا امروز اثري از نوروز باستاني ايراني باقي نميموند.
خوب يادم هست كه تا همين 10 سال پيش، شب يلدا چيزي بود در داستانها و يا نهايتا در محافل خانوادگي.هنوز هم اون شبي كه براي اولين بار در تلوزيون ايران به شب يلدا اشاره شد و دكور برنامه رو با انار و آجيل و هندوانه زينت دادند كه يعني بله ، ما هم شب يلدا رو ميشناسيم!! يادم هست.
و حتما ماجراي هرساله چهارشنبه سوري رو هم همه ميدونيد.كه آقايان تازه بعد از 20 سال به اين نتيجه رسيدند كه اين مراسم باستاني ربطي با آتش پرستي ندارد و هرچه بيشتر بر انكار اون پا فشاري كنند،اصرار مردم بر انجام اون بيشتر ميشه و اون حوادثي كه نبايد، اتفاق ميافته.
تازه اينها نمونه هاي بارز و مشخص خط بطلان كشيدن بر آئينها و رسمها و اعتقادات عميق و تاريخي اين سرزمينه.چه بلايي بر سر جشن مهرگان اومد؟و يا جشن سده به كجا گريخت؟ چرا ايرانياني كه زماني شادمانترين و مهر آفرين ترين مردم اين كره خاكي بودند به ملتي تبديل شدند كه به افسردگي و داشتن مشكلات شخصيتي معروفند؟
و حالا بعد بيست و اندي سال به اينجا رسيديم كه جوان ايراني بي هويت و بي پشتوانه فرهنگي (!!)الگوي زندگي خودش رو در خارج از مرزهاي وطنش جستجو ميكنه! بله، بايد فكري كرد.طرح لباس ملي ميتونه كمك كنه به شرطي كه مثل خيلي از طرحهايي كه هممون ميدونيم به افتضاح ملي تبديل نشه.
در اخبار روزنامه ها آمده بود كه در اين پروژه (!) گروهي بر روي طرح لباس اقوام ايراني كار ميكنند.مگه قوم هاي ايراني لباس ندارند؟!اگر در اين مملكت لباس كسي بي عيب و ايراد باشه، همون لباس قوم و قبيله هاي مختلفه.البته شايد منظور گوينده خبر اين بوده كه لباس اقوام ايراني مورد بررسي قرار ميگيره تا طرح لباس ملي با توجه با آنها طراحي بشه،الله اعلم.
اين جور اخبار ترسناكه و سوال بر انگيز.مثلا من هنوز نفهميدم كه آيا پوشيدن لباس ملي اجباري خواهد بود يا نه؟و آيا اعمال زور ميتونه كمكي در حل بحران فرهنگي كشور باشه يا نه؟
زياد حرف زدم.شما هم نظر بديد.
…………………….
جهل ريشه همه بد بختيهاست.
خداوند در همه حال راهنماي ما باشد….آمين.
اعیاد بر همه مبارک:)

1 Comments:

  • اگر این لباس ملی که میخواهند طراحی کنند باز هم به رنگهای مشکی و طوسی و خاکستری باشه(مثل چیزی که 25 ساله میبینیم)من که نمیپوشم.حتی اگه اجباری باشه.
    البته به نظرم خیلی مسخره میشه اگه اجباریش کنن.

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت شهریور ۳۱, ۱۳۸۳ ۱۲:۱۸ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا