باد صبا

چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۳

ای پادشه خوبان!

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
دل بي تو به جان آمد، وقتست كه بازآيي

دايم گل اين بستان شاداب نمي ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي

ديشب گله زلفش با باد همي كردم
گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودايي

صد باد صبا اينجا با سلسله ميرقصند
اينست حريف اي دل تا باد نپيمايي

مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم كرد
كز دست بخواهد شد پاياب شكيبايي

يا رب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جايي

ساقي چمن گل را بي روي تو رنگي نيست
شمشاد خرامان كن تا باغ بيارايي

اي درد توام درمان در بستر ناكامي
وي ياد توام مونس در گوشه تنهايي

در دايره قسمت ما نقطه تسليميم
لطف آنچه تو انديشي ، حكم آنچه تو فرمايي

فكر خود و راي خود در عالم رندي نيست
كفر است در اين مذهب خودبيني و خود رايي

زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي

حافظ شب هجران شد بوي خوش وصل آمد
شاديت مبارك باد اي عاشق شيدايي

***
مبارك باد.
...............................................
راستی شنیدم یه عضو جدید داریم!!
خانه به دوش عزیز ، به خانه ما خوش آمدی:)