باد صبا

یکشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۳

روی دیوار اتاقم اگه پنجره ندارم
اگه باید تا همیشه هی مثه ابرا ببارم
اگه رنگ اسمونم جای ابی رنگ دوده
اگه سبزی تن من ، پر غنچه کبوده
اگه شولای تن من،همیشه رنگ سیاهه
اگه شونه نحیفم زخمی بار گناهه

من یه بغضم،تو یه تسکین،من کویرم و تو دریا
تو بمون با من عاشق،تو بمون مثل یه رویا

اگه هیزم،جای گرما رو تنم زخمی نشونده
اگه پیچ جاده پا رو ،به یه بیراهه کشونده
اگه ارزوی درمون دیگه ناممکن و دوره
اگه چشمای عدالت، گاهی تاره گاهی کوره
اگه شونمون خمیده ، زیر بار حرف زوره
اگه سر تا سر دنیا ، پر راه بی عبوره

من یه بغضم،تو یه تسکین،من کویرم و تو دریا
تو بمون با من عاشق،تو بمون مثل یه رویا

4 Comments:

  • اولندش سلام
    دويما اسم شاعر
    سيوما از شعر اين خواننده‌ها استف نكنيد

    دامبلدور

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مهر ۱۲, ۱۳۸۳ ۱۱:۱۰ بعدازظهر  

  • پر کن پياله را
    کين جام آتشين
    ديري ست ره به حال خرابم نمي برد
    اين جامها -که در پي هم مي شود تهي-
    درياي آتش است که ريزم به کام خويش،
    گرداب مي ربايد و، آبم نمي برد!
    * * *
    من، با سمند سرکش و جادويي شراب،
    تا بي کران عالم پندار رفته ام
    تا دشت پر ستاره انديشه هاي گرم
    تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي
    تا کوچه باغ خاطره هاي گريز پا،
    تا شهر يادها...
    ديگر شراب هم
    جز تا کنار بستر خوابم نمي برد،
    * * *
    هان اي عقاب عشق!
    از اوج قله هاي مه آلود دور دست
    پرواز کن به دشت غم انگيز عمر من
    آنجا ببر مرا که شرابم نمي برد!
    آن بي ستاره ام که عقابم نمي برد!
    * * *
    در راه زندگي،
    با اينهمه تلاش و تمنا و تشنگي،
    با اينکه ناله مي کشم از دل که: آب... آب!
    ديگر فريب هم به سرابم نمي برد!

    پر کن پياله را ...

    -----فريدون مشيري ----
    بيكار اخراجي

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مهر ۱۲, ۱۳۸۳ ۱۱:۵۷ بعدازظهر  

  • اولا:سلام
    دوما:اسم شاعر دکتر بینش پزوه کناب:کافه نادری
    سوما:چون دوست دارم استفاده می کنم!
    ساقی

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مهر ۱۳, ۱۳۸۳ ۷:۰۵ بعدازظهر  

  • سلام
    اول:ساقی، این شعر رو دوست داشتم.
    اگه ارزوی درمون دیگه ناممکن و دوره
    اگه چشمای عدالت، گاهی تاره گاهی کوره
    اگه شونمون خمیده ، زیر بار حرف زوره
    اگه سر تا سر دنیا ، پر راه بی عبوره

    من یه بغضم،تو یه تسکین،من کویرم و تو دریا
    تو بمون با من عاشق،تو بمون مثل یه رویا

    دوم:جناب دامبلدور، چه اشکالی داره از شعر خواننده ها استفاده کنیم؟؟؟ به نظر من که اشکالی نداره.
    سوم: جناب بیکار اخراجی ، شعر زیبایی بود.ممنون.

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت مهر ۱۳, ۱۳۸۳ ۷:۰۶ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا