باد صبا

چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۳

در حضور سایه بی شمشیر نتوانم نشست

این مطلب به صورت اجمالی و فقط در جواب چند کامنت بچه ها نوشته شده است . با اینکه با خودم عهد کرده بودم هفته ای یک مرقومه بیشتر قلمی نکنم این هفته دو مرقومه خواهم داشت . به نظرم مرقومه اصلی را فردا شب برایتان قلمی کنم که در باره ی خلیج همیشه فارس خواهد بود .در ضمن امشب هم از طرف هیات اسلامی هنرمندان دعوت بودم برای دیدن فیلم (( لاکپشتها هم پرواز می کنند )) که صحبت در باره آن هم یک مرقومه جدا می طلبد ، اما چون زیاد حرف زدن عقل آدم را کم می کند این یکی را برای هفته ی بعد می گذارم .
نوشته بودند که من سیاسی ام و میتینگ میروم و ... . البته حکما بدانم که این نقل ها نتیجه جو سازی های چه کسی باشد که- که خدایش بیامرزاد - اما در راستای سیاست شفاف سازی اعتراف می کنم که من در تمام بیست و اندی سالی را که از خدا عمر گرفته ام دو مرتبه در میتینگ و تریبون آزاد شرکت کرده ام . دفعه اولش که آخرش (یعنی آخر دفعه اولش ) دو طرف با تخته و میل گرد دنبال هم افتادند و من هم طی یک سلسله عملیات چریکی فلنگ را بستم و زدم به چاک .
دفعه دوم هم که باز در انتهای جلسه اول یک حالی به خاله و عمه همدیگر دادند بعد هم تریبون را تکه تکه کردند و تا چوبهایش را برداشتند که به مخ هم بکوبند نیروی انتظامی رسید و باز هم من طی یک سلسله عملیات چریکی فلنگ را بستم و زدم به چاک .
.........................
وسط بحث با آسمان بودیم که دست آخر برای انتخابات ریاست جمهوری شش ماه دیگر کاندیدا بشوم یا نه که شاهد (کامنت) از غیب رسید( همان کامنتی که گفته بود می داند من چه کاره ام را می گویم ) ، حالا فهمیدی چرا من کاندیدا نمی شوم . لامصب رفقا اینقدر زیاد هستند که حتی در این مرقومه دانی نقلی نانازی هم پی ما را گرفته اند تا نکند خدای نکرده ما یکجایی بنشینم و از آنجا خیرات و مبراتی به امواتمان نرسد .
دوستان از بس که در آزار من کوشیده اند ......... در حضور سایه بی شمشیر نتوانم نشست
.........................
این مسئله که چه کاره ام را هنوز خودم هم نفهمیده ام . شاید از دوستمان که آن کامنت را گذاشته بپرسیم بهتر بتواند راهنماییمان کند . فقط اینقدر می دانم دو ماه قبل که شمردم سیزده تا رئیس داشتم ، پریشب که باز شمردم شده بودند شانزده تا . و یحتمل وقتی شما این مرقومه را به لطف می خوانید هفدهمی هم پیدا شده باشد . اصلا نمی دانم چرا هر کسی که به من می رسد فکر می کند رئیس من است ؟!!
و البته این تکرر رئیس هم مرضی است مانند تکرر ... (دست به آب ) باعث می شود آدم نتواند یک دقیقه یک جا بنشیند . صواب دارد اگر برای شفایم دعا کنید . البته سه چهارتاشان را قلبا دوست دارم ، الباقی را می گوبم .
در پناه حق
هری پاتر

1 Comments:

  • البته غير از سغلهايي كه دوستمون ذكر كردند جناب هري مدير عامل و موسس يكي از بزرگترين شركتهاي خاور ميانه (JTT) مي‌باشند. اين شركت براي اولين بار در خاور ميانه توسط ايشان تاسيس گرديده است..........
    :))

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت آذر ۰۵, ۱۳۸۳ ۹:۵۹ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا