باد صبا

چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۳

تغییر!

هوالمحبوب
ترس از تغییر در روال عادی زندگی یکی از بزرگترین ترس های بشره،اینکه تصمیم بگیره از فردا بخشی از زندگیش رو تغییر بده که مجبور بشه کار دیگه ای بکنه غیر از اون چیزی که تا دیروز میکرده.ما یه جورایی برده عادتهامون میشیم و هیچ چیز بدتر از این نیست که آدم به برده بودن عادت کنه.
شاید در ضمیر ناخود آگاهمون میترسیم از اینکه این تغییر به جای اینکه وضعیت موجود رو بهبود ببخشه، اونو سخت تر و بدتر بکنه؛ چیزی که خیلی اتفاق میافته.البته در تغییرات حساب شده و برنامه ریزی شده منطقاً اوضاع از اونی که هست بدتر نمیشه چون اگه از قبل پیش بینی کنیم که چنین اتفاقی خواهد افتاد، خب بیکار نیستیم که خودمونو از چاله به چاه بندازیم!!
ولی وقتی از نتیجه تغییر در زندگیمون مطمئن نباشیم همیشه یه صدای دوری توی گوشمون میگه " نکنه اونی که میخوای نشه... " .و وقتی آدم از نتیجه یه کار مطمئن نباشه ، خب طبیعیه که نگران باشه.
و تو این هیچ شکی نیست که : زندگی همیشه یه چیزایی برای متعجب کردن ما تو آستینش داره ! یه اتفاق غیر منتظره. یه تغییر اجباری. یه حادثه... وهمین با غیر تکراری بودن باعث قشنگیه زندگی ما میشه!
........................................
حدود دو سال پیش بود که وقتی داشتم برای وقت کشی یه تیکه کاغذ رو خط خطی میکردم به طرحی از یه امضا با اسم خودم رسیدم که ازش خوشم اومد یه مدتی روش کار کردم تا اون چیزی شد که راضیم میکرد و فکر کردم از امضای فعلی خودم بهتره. اما احساس میکردم نمیتونم از فردا شروع کنم و پای هر چیزی که امضا میخواد از امضای جدید استفاده کنم! احساس میکنم امضای هر کسی یه جورایی بهش چسبیده که کندنش یکم سخته! تصمیم گرفتم از یه مقطع زمانی خاص به بعد از امضا جدیده استفاده کنم ولی هنوز که هنوزه بعد از دوسال این کار رو نکردم!
به نظر شما اشکالی داره از فردا امضای جدیدم رو بزنم پای همه برگه ها؟؟! (این جمله یه جوریه! انگار گفته باشم : "به نظر شما اشکالی داره از فردا من یه آدم دیگه باشم؟" ! )
البته این ماجرای امضا ربطی به قسمت اول حرفام نداره! مسلماً عوض کردن امضا اونقدرهام "تحول در زندگی " محسوب نمیشه!!!

8 Comments:

  • who moved my cheese ?
    پیروز باشید

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت دی ۰۲, ۱۳۸۳ ۸:۱۵ بعدازظهر  

  • سلام
    راستی منم از امضای خودم خوشم نمی آد.10 سال قبل طراحی کردمش.به نظرم شکل سیم تلفن می مونه((: . اگه حال داشتی یه کاغذم برای من خط خطی بکن

    نوشتة Blogger harry potter, در ساعت دی ۰۲, ۱۳۸۳ ۱۱:۱۳ بعدازظهر  

  • رییس در باره امضات گفتی یاد یه خاطره افتادم.
    ببخشید اما امصات خیلی جالبه. حتی چند وقت پیش من یه بار امصات رو هم جعل کردم. بدون اگه یه وقت رفتی زندان من به اسمت پایین یه برگه رو امضا کردم
    با اجازه.....
    :))

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت دی ۰۳, ۱۳۸۳ ۱۲:۱۱ قبل‌ازظهر  

  • گفتم که بگم حلال کنید

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت دی ۰۳, ۱۳۸۳ ۱۲:۱۵ قبل‌ازظهر  

  • اولندش که درسته از امضام خسته شدم ولی کسی حق نداره بهش بخنده! به هر حال از وقتی فهمیدم آدم بزرگا امضا دارن این امضای من بوده.
    دومندش بائوباب خان امضای خودت با مزه اس. اعتراف کن ببینم به اسم من پای چی رو امضا کردی!!! به تو هیچ اطمینانی نیست>:ظاهراً بعد نوشتن اون صورت جلسه های با نمک سرگرمی بعدیتون بررسی امضاها بوده.
    منتظرم اعترافتو بشنوم.
    من امضای هری رو ندیدم ولی به نظرم طرح سیم تلفن برای امضا جالبه!! هنریه!!!هری جان به زمینه های کاریت هم میاد!!!
    بابت پیشنهاد کتاب پنیر و راهنماییهای آسمان هم ممنون.

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت دی ۰۴, ۱۳۸۳ ۲:۱۷ بعدازظهر  

  • Nice site!
    [url=http://lcosnhgv.com/xvay/nshu.html]My homepage[/url] | [url=http://edouxswb.com/cmcz/yaji.html]Cool site[/url]

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مرداد ۰۲, ۱۳۸۵ ۶:۰۸ قبل‌ازظهر  

  • نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مرداد ۰۲, ۱۳۸۵ ۶:۰۸ قبل‌ازظهر  

  • Good design!
    http://lcosnhgv.com/xvay/nshu.html | http://dlxxwbrs.com/kuhg/tptl.html

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت مرداد ۰۲, ۱۳۸۵ ۶:۰۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا