ای پسرکم ...
در مطالب قبلی هم نوشته بودم چند شبی است که خواندن نهج البلاغه را از سر گرفته ام و خوب وقتی هم که می خوانم به دو دلیل نمی توانم چیزی از آن را اینجا نیاورم ،اول زیبایی فوق العاده آن و دوم اینکه چون از روی نرم افزار می خوانم آوردنش اینجا فقط زحمت یک کپی کردن را دارد و صد البته که از نوشتن یک مطلب راحت تر است .
مطلب زیر قسمتی است از یکی از وصیت نامه های علی علیه السلام به امام حسن
.................................
پس پسركم وصيت مرا نيك درياب- و از به كار بستن آن روى بر متاب- و بدان آن كه مرگ را بر سر آدمى مىآرد همان است كه زندگى را در دست دارد، و آن كه مىآفريند همان است كه مىميراند، و آن كه نابود مىسازد آن است كه باز مىگرداند، و آن كه به بلا مىآزمايد هم او عافيت عطا مىفرمايد،
و بدان كه جهان بر پاى نمانده جز بر سنّتى كه خدا كار آن را بر آن رانده: كه يا نعمت است و يا ابتلا، و سرانجام پاداش روز جزا، يا ديگر چيزى كه خواست و بر ما ناپيداست
پس چنگ در- رشته بندگى- كسى زن كه تو را آفريده، و به اندامت كرده و روزيت بخشيده. پس تنها بنده او مىباش و روى به سوى او آر و تنها از او بيم دار
پسركم خود را ميان خويش و ديگرى ميزانى بشمار، پس آنچه براى خود دوست مىدارى براى جز خود دوست بدار. و آنچه تو را خوش نيايد براى او ناخوش بشمار. و ستم مكن چنانكه دوست ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن چنانكه دوست مىدارى به تو نيكى كنند. و آنچه از جز خود زشت مىدارى براى خود زشت بدان،
و از مردم براى خود آن را بپسند كه از خود مىپسندى در حق آنان، و مگوى- بديگران آنچه خوش ندارى شنيدن آن- ، و مگو آنچه را ندانى، هر چند اندك بود آنچه مىدانى، و مگو آنچه را دوست ندارى به تو گويند.
و بدان كه خود پسندى- آدمى- را از راه راست بگرداند، و خردها را زيان رساند. پس سخت بكوش و گنجور ديگرى مشو، و چون راه خويش يافتى چندان كه توانى پروردگارت را فروتن باش- و به راه طاعت او رو- .
و بدان كه پيشاپيش تو راهى است دراز، و رنجى جانگداز، و تو بىنياز نيستى در اين تكاپو از جستجو كردن به طرزى نيكو. توشه خود را به اندازه گير چنانكه تو را رساند و پشتت سبك ماند، و بيش از آنچه توان دارى بر پشت خود منه كه سنگينى آن بر تو گران آيد،
و اگر مستمندى يافتى كه توشهات را تا به قيامت برد، و فردا كه بدان نيازمندى تو را به كمال پس دهد، او را غنيمت شمار و بار خود را بر پشت او گذار و توشه او را سنگين كن چنانكه توانى چه بود كه او را بجويى و نشانى از وى ندانى،
و غنيمت دان آن را كه در حال بىنيازيت از تو وام خواهد تا در روز تنگدستىات بپردازد،
و بدان كه پيشاپيش تو گردنهاى دشوار است، سبكبار در بر شدن بدان آسودهتر از سنگينبار است، و كندرونده در پيمودن آن زشت حالتر از شتابنده، و فرود آمدن تو در آن مسير بر بهشت يا دوزخ بود ناگزير.
پس پيش از فرود آمدنت براى خويش پيشروى روانه ساز و پيش از رسيدنت خانه را بپرداز كه پس از
مرگ جاى عذر خواستن نيست، و نه راه به دنيا بازگشتن.
و بدان كسى كه گنجينههاى آسمان و زمين در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او خواهى تا به تو دهد، و از او طلبى تا تو را بيامرزد. و ميان تو و خود كسى را نگمارده تا تو را از وى باز دارد، و از كسى ناگزيرت نكرده كه نزد او برايت ميانجى گرى آرد،
و اگر گناه كردى از توبهات منع ننموده و در كيفرت شتاب نفرموده، و چون- بدو- بازگردى سرزنشت نكند، و آنجا كه رسوا شدنت سزاست پردهات را ندرد، و در پذيرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نكشيده، و از بخشايش نوميدت نگردانيده،
بلكه بازگشتت را از گناه نيك شمرده و هر گناهت را يكى گرفته و هر كار نيكويت را ده به حساب آورده، و در بازگشت را برايت باز گذارده و چون بخوانيش آوايت را شنود، و چون راز خود را با او در ميان نهى آن را داند. پس حاجت خود بدو نمايى و آنچه در دل دارى پيش او بگشايى، و از اندوه خويش بدو شكايت كنى و خواهى تا غم تو را گشايد
و بدان كه جهان بر پاى نمانده جز بر سنّتى كه خدا كار آن را بر آن رانده: كه يا نعمت است و يا ابتلا، و سرانجام پاداش روز جزا، يا ديگر چيزى كه خواست و بر ما ناپيداست
پس چنگ در- رشته بندگى- كسى زن كه تو را آفريده، و به اندامت كرده و روزيت بخشيده. پس تنها بنده او مىباش و روى به سوى او آر و تنها از او بيم دار
پسركم خود را ميان خويش و ديگرى ميزانى بشمار، پس آنچه براى خود دوست مىدارى براى جز خود دوست بدار. و آنچه تو را خوش نيايد براى او ناخوش بشمار. و ستم مكن چنانكه دوست ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن چنانكه دوست مىدارى به تو نيكى كنند. و آنچه از جز خود زشت مىدارى براى خود زشت بدان،
و از مردم براى خود آن را بپسند كه از خود مىپسندى در حق آنان، و مگوى- بديگران آنچه خوش ندارى شنيدن آن- ، و مگو آنچه را ندانى، هر چند اندك بود آنچه مىدانى، و مگو آنچه را دوست ندارى به تو گويند.
و بدان كه خود پسندى- آدمى- را از راه راست بگرداند، و خردها را زيان رساند. پس سخت بكوش و گنجور ديگرى مشو، و چون راه خويش يافتى چندان كه توانى پروردگارت را فروتن باش- و به راه طاعت او رو- .
و بدان كه پيشاپيش تو راهى است دراز، و رنجى جانگداز، و تو بىنياز نيستى در اين تكاپو از جستجو كردن به طرزى نيكو. توشه خود را به اندازه گير چنانكه تو را رساند و پشتت سبك ماند، و بيش از آنچه توان دارى بر پشت خود منه كه سنگينى آن بر تو گران آيد،
و اگر مستمندى يافتى كه توشهات را تا به قيامت برد، و فردا كه بدان نيازمندى تو را به كمال پس دهد، او را غنيمت شمار و بار خود را بر پشت او گذار و توشه او را سنگين كن چنانكه توانى چه بود كه او را بجويى و نشانى از وى ندانى،
و غنيمت دان آن را كه در حال بىنيازيت از تو وام خواهد تا در روز تنگدستىات بپردازد،
و بدان كه پيشاپيش تو گردنهاى دشوار است، سبكبار در بر شدن بدان آسودهتر از سنگينبار است، و كندرونده در پيمودن آن زشت حالتر از شتابنده، و فرود آمدن تو در آن مسير بر بهشت يا دوزخ بود ناگزير.
پس پيش از فرود آمدنت براى خويش پيشروى روانه ساز و پيش از رسيدنت خانه را بپرداز كه پس از
مرگ جاى عذر خواستن نيست، و نه راه به دنيا بازگشتن.
و بدان كسى كه گنجينههاى آسمان و زمين در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او خواهى تا به تو دهد، و از او طلبى تا تو را بيامرزد. و ميان تو و خود كسى را نگمارده تا تو را از وى باز دارد، و از كسى ناگزيرت نكرده كه نزد او برايت ميانجى گرى آرد،
و اگر گناه كردى از توبهات منع ننموده و در كيفرت شتاب نفرموده، و چون- بدو- بازگردى سرزنشت نكند، و آنجا كه رسوا شدنت سزاست پردهات را ندرد، و در پذيرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نكشيده، و از بخشايش نوميدت نگردانيده،
بلكه بازگشتت را از گناه نيك شمرده و هر گناهت را يكى گرفته و هر كار نيكويت را ده به حساب آورده، و در بازگشت را برايت باز گذارده و چون بخوانيش آوايت را شنود، و چون راز خود را با او در ميان نهى آن را داند. پس حاجت خود بدو نمايى و آنچه در دل دارى پيش او بگشايى، و از اندوه خويش بدو شكايت كنى و خواهى تا غم تو را گشايد
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< باد صبا