باد صبا

دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۳

بحث فلسفی !

هوالمحبوب
شازده کوچولو گلش رو بیشتر دوست داشت... یا گل شازده کوچولو رو؟؟؟؟
یا شایدم هردو به یه اندازه همو دوست داشتند؟
دوست داشتن اندازه داره؟
اونوقت این اندازه رو کی اندازه میگیره؟
اینکه به کسی که دوستش داریم اجازه دنبال کردن رویاهاش رو بدیم نشونه شهامت ماست یا حماقت ما؟
این از روی غرور گل بود که شازده کوچولو رو فرستاد پی گشت و گذار یا از روی علاقه اش به شازده کوچولو ؟ یا شایدم از روی حماقت ؛ چون ممکن بود شازده کوچولو روی یه سیاره دیگه ، عاشق یه گل دیگه بشه و دیگه هیچوقت برنگرده.
به این سوال ها جواب بدین.بحث جالبیه!

کسی که عاشق است از جان نترسد
که عشق از کنده و زندان نترسد
دل عاشق مثال گرگ گشنه ست
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
..............................................
ساقی و خانه به دوش چند وقته شدیداً دارن درس میخونن. من دلم براشون تنگ شده.احساس میکنم خونه سوت و کور شده حالاکه بچه ها نیستند.
امیدوارم امتحاناتتون رو خوب بدین دوستان!
.............................................
یکی دو مطلب قبل یکی برای من یه پیغام جالب گذاشته بود مبنی بر اینکه من رشته افکارش رو بهم ریختم (؟) پس مستوجب لعنت هستم!!!
راستش از اونجایی که رفقا هروقت از یه جای دیگه کم میارن سر من خالی میکنن من خیلی جدی نگرفتم ولی بعد از پرس و جو از برو بچ کسی مسئولیت این کامنت رو به عهده نگرفت!!
خلاصه من موندم و این مسئله حیاتی (!!!) که من افکار کی رو بهم ریختم خودم خبر ندارم! اگر کسی رو دور و برتون میشناسین که افکارش جدیداً بهم ریخته به منم بگین ، شاید کمکی از دستم بر بیاد.
به هر حال اینو نوشتم که از لطف همه دوستان عزیزم نسبت به خودم تشکر کنم و بگم من متعلق به همه شما هستم.اصلاً هر چی تو زندگی ناراحتتون کرد به من ناسزا بگید!!!!!!!!!!
به قول یکی از بچه ها من خراب رفیقم !
یا حق

4 Comments:

  • من کماکان در حالت سرخوشی به سر میبرم و چیزی نمیتواند این حس جالب را بهم بزند . ولی از این نوشته خوشم اومد پس لینک میذارم که بخونید!
    http://www.deltangestan.com/
    ""در وصف عشق، نم نم باران و شراب شيراز""

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت دی ۲۸, ۱۳۸۳ ۹:۴۳ قبل‌ازظهر  

  • ا- لعنت از جانب من بود
    2- حقت بود
    3- گذشت و تموم شد (پس بيخيال)
    4- خوش باشيد

    S.N

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت دی ۲۹, ۱۳۸۳ ۱۰:۰۷ قبل‌ازظهر  

  • از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
    يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند

    نوشتة Blogger harry potter, در ساعت دی ۲۹, ۱۳۸۳ ۱:۰۵ بعدازظهر  

  • s.n. ؟؟؟
    راستش نشناختم!!!
    اگه باید بشناسم که بیشتر راهنمایی کن اگرم نه که هیچی.
    فقط متاسفم اگه باعث ناراحتی شدم.ببخش.

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت دی ۲۹, ۱۳۸۳ ۹:۴۴ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا