باد صبا

دوشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۴

زندگی

هوالمحبوب
سلام! روزهاتون به خیر! چه میکنید؟ سالم و سلامتین؟ خوش میگذره؟ سال جدید رو با خیر و خوبی شروع کردین؟ خدا رو شکر:)
از احوالات من هم اگر جویا باشید، ملالی نیست جز دوری شما!
از حال و احوال پرسی بگذریم...
دیروز با یه دوست قدیمی در مورد عشق و زندگی صحبت میکردم.نقطه نظرات مشترک زیاد داشتیم. نظریه هایی که من تا حالا فکر میکردم فقط خودم بهشون فکر میکنم، پس ممکنه اشتباه باشند! حالا حداقل میدونم یه نفر دیگه هم با من موافقه !!
کدوم بهتره: زندگی در کنار همسر و فرزندان همراه با روزمرّگی ... یا به تنهایی زندگی کردن ولی عاشق بودن و پویا بودن؟
دور و بر خودتون چند تا زن و شوهر رو میشناسین که بعد از گذشت 1 سال ، 2 سال یا 10 سال از زندگیشون دچار تکرار و تکرار نشدند؟ چند تا زوج خوشبخت میشناسین که عشقشون نسبت به روزهای اول زندگیشون رشد کرده باشه ؟
من نه دچار یاس فلسفی شدم ، نه افسردگی گرفتم و نه از پایان دنیا نا امیدم! فقط دارم به این فکر میکنم که داشتن همسر و فرزند چقدر ارزش داره؟ اگر قراره که ما هم چند صباح بعد بشیم مثل آدم ماشینی که شب بخوابیم و صبح بریم سر کار و دوباره و دوباره همین چرخه تکرار بشه... به قول یه دوست: "آخرش که چی؟!!"
خب از یه طرف هم میشه اینطوری گفت که عشق اگه " عشق " باشه هیچوقت دچار روزمرّگی نمیشه ، تکراری نمیشه ، خسته کننده هم نمیشه. لحظه لحظه سرشار از تازگیه. دو نفر اگه واقعاً عاشق باشند هیچوقت برای هم تکراری نیستند چون هر کدوم سعی میکنند در هر روز تازه، یک اتفاق تازه باشند.
اما چند تا عروس یا داماد وقتی پای سفره عقدشون نشستند و دارند به خطبه عقدشون گوش میکنند میتونند آینده زندگیشون رو تضمین کنند؟ اصلاً چند نفرشون فرق بین زندگی ماشینی و غیر ماشینی رو میدونند؟ اگه میدونند چرا اکثرشون دچار همون زندگی ماشینی میشن؟
همیشه وقتی جوونای فامیل به یه سنی میرسند همه براشون دعا میکنند که زودتر ازدواج کنند و برن سر خونه زندگی خودشون.اما آیا واقعا این بهترین آرزویی که میشه برای یه جوون کرد؟
نمیخوام کلاً ازدواج کردن رو نفی کنم! ولی آینده پیش روی ما انقدر مبهمه که به نظر میاد هر حرکتی یه جور ریسک بزرگ و در صورت بروز اشتباه، جبران ناپذیره!! شاید هم من اشتباه میکنم...

................................

خدایا عاشقی سرگشته ام
ز راه میکده برگشته ام
به سوی تو رو آورده ام،
میخانه را گم کرده ام، یا رب!

الهی به زنجیر زلف بتان
به سوز درون شکسته دلان
به نور خرابات پیر مغان

الهی دلی سر به راهم ده
به دامان عشقش پناهم ده
مرا بیش از این شیدا نکن
در پیش او، رسوا نکن، یا رب
تو شرمنده از یارم نکن
رسوا نکن، شیدا نکن، یا رب!

9 Comments:

  • Kaash yaad begirim ezdevaaj konim ,bache daar beshim ,dar kenaare ham zendegi konim vali hame o hame baa eshgh baashe ,niaazi nist az ezdevaaj kardan faraar konim choun eshgh az bein mire va hame chiz tabdil be rouzmaregi o tekraar mishe ,age in beshe hatman eshgh ro balad naboudim ,hatman eshgh ro nafahmidim .
    KAASH betounim roshd konim ,va bedounim khandeye ye farzand khodesh ye donyaa eshghe ,eshghe paak ye maadar vaaghei tarin eshghe ,chashm be raahe hamsar boudan behtarin lahazaate ye eshghe ,KAASH eshgh enghadr touye delemoun roshd kone ke dige negaraane gom kardanesh nabaashim ...kaash
    N.

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۷:۵۷ قبل‌ازظهر  

  • مي دوني من گاهي فكر مي كنم اصلا مردم واسه چي ازدواج مي كنن؟ كه كسي رو كه دوست دارند هميشه خدا در دسترسشون باشه؟ مي دونم فكرم ايراد داره و به تكامل رسيدن و جلو رفتن هدفه ولي واقعا چقدر اينا بعد از ازدواج مهم تلقي مي شه؟ به قول تو زندگي اي كه هيچ تضميني به آينده اش نيست و جالب اين كه همه تو همچين شرايطي هي مي گن ما با بقيه فرق داريم و تهش ميشن عين بقيه! از اون بدتر مي دوني چيه؟ واسه همين آينده اي كه تضميني بهش نيست، يه بچه رو هم شريك مي كنند و ميارنش تو اين دنيا!
    مدينه گفتي و ....

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۸:۳۶ قبل‌ازظهر  

  • aayande ro maa misaazim pas tazminesh baa maast ...
    age aayande ro bedounim ke zendegi sakht tar az in mishe ke hast!...
    ghashangiye rouzaaye nayoumade be hamine ,nadouni chi mishe ,va baraaye behtar boudanesh talaash koni ...

    manam aan morgh,aan morghi ke dirist
    be sar andisheye parvaaz daaram

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۹:۰۵ قبل‌ازظهر  

  • in link ro ham bebinid taa bedounid ye pedar bozorge aashegh eshgh ro chejouri touye delesh roshd daade o negah daashte :

    http://iranscope.ghandchi.com/Fun/Love.jpg

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۹:۵۲ قبل‌ازظهر  

  • سلام
    سال نو شما هم مبارك ! در مورد اين مطلب بايد به عرض برسانم اولا" كلا"زندگي ماها تكرار مكررات هست بدون آن كه خودمون هم بهش توجهي داشته باشيم و قصد تغييري در اون داشته باشيم .هدف اصلي از ازدواج شايد در ديدگاه خداوند حفظ نسل بشر بوده و براي پر رنگ كردن اون يه سري امتيازاتي را هم براي انسان ايجاد كرده كه عشق و عاطفه يك مورد از آن مي باشد و شايد اين هم يك مدل ساده و ابتدايي براي درك عشق حقيقي كه همان اتصال به ذات حق تعالي است،مي باشد.براي اهالي باد صبا آرزوي سالي خوش و مبارك مي كنم. در مورد اون شعري كه گفته بوديد به آدرس زير برويد.موفق باشيد.
    http://nanoisf.persianblog.com/1383_12_8_nanoisf_archive.html#3190403

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۷:۰۲ بعدازظهر  

  • سلام
    دوست ناشناس من! از لینک قشنگت ممنون! فوق العاده بود...

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۹:۵۳ بعدازظهر  

  • سلام
    من فکرمیکنم که عشق و ازدواج هم یه مرحله از زندگیه درسته به قول شما اکثرا دچار روزمرگی و تکرار میشن و ازش گریزی هم نیست ولی در عین حال هم نمیشه گفت چون اینطور میشه آدم باید تنها بمونه یه عمر تنهاموندن به این دلیل که عشقا پایدار نیستن قابل تحمل نیست ..و شاید همون به قول شما یکی دو سال اولش به یه عمر تنهایی بیارزه..ودیگه اینکه شاید بشه از یه زاویه دیگه نگاه کرد ..هر چیز دوران خودشو داره عشق ازدواج بعدش مسئولیت و بچه دار شدن و پیر شدن و مردن!همه اینا با هم فرق دارن شایداگه عشق همیشه یه جور میموند هم اصلا حس نمیشد!نمیدونم ولی به نظرم تنها و عاشق موندن یه جور آرمانی فکر کردن نادرسته!(سمیه)

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۱۰:۲۰ بعدازظهر  

  • دوباره سلام. والا ئه سرین اسم منه. اسم دختر در زبان کردی و به معنی اشک:) راستی دوباره اومدم این متن رو دیدم یاد یه جمله از مخملباف تو یکی از داستانهاش افتادم. میگه: خیلی مسخره است که یه روزی برسه که کسی که عاشقشی رو در حالی که مجبور به پختن قورمه سبزیه ببینی(نقل به مضمون) حالا نه اینکه این کارها بد باشه ها ولی گمونم منظورش دور شدن از خیلی چیزها و بسته شدن به روزمرگیهای یک زندگی زناشویی عین همه زوجهای دیگه است.

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۱۶, ۱۳۸۴ ۱۱:۴۵ بعدازظهر  

  • salam,ma ezdevaj nakarde dochare ruzmaregy hastim!in masale rabty be ezdevaj nadare,che basa ezdevajhayi ke sarasar puyayi va khalaghiyat dar zendegy ro be hamrah dashtand,mohem khodemun hastim ,na hamsar dar "dochare ruzmaregy shodan "moghasere na ezdevaj....

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت فروردین ۲۱, ۱۳۸۴ ۴:۴۱ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا