باد صبا

یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

هری بیک

ای بابا ، الحق به درستی گفته اند دنیا ارزش دل بستن ندارد . وقتی که دو هفته ای در مرقومه دانی ( که مثلا پیشترها خانه می خواندیمش ) چیزی نمی نویسی و هیچ کسی سراغی نمی گیرد که مرده ای ؟ زنده ای ؟ ... دیگر از بقیه چه انتظاری می شود داشت ؟؟!
از قدیم گفته اند به مرده که رو بدهی کفنش را هم نجس می کند . ما هم یک خبطی کردیم و این بائوباب علیه ما علیه را با خودمان بردیم کاشان ، ببین چه آبرو ریزی راه انداخته است !! فقط همین مانده است که گلاب به رویتان آمار دست به آب های ما را هم در مرقومه دانی اش بیاورد !!!
بنای به گفتن خاطره نداشتم اما اگر این یکی را نگویم خفه می شوم . در امامزاده ی ابیانه بودیم ، چند دختر تر و تمیز ،، تر گل بر گل ، لپ قرمزی ( تریپ شهرستان ) آمدند داخل امامزاده وبه قول بنیامین براساس قاعده ی جهان شمول کبوتر و باز یک راست رفتند سراغ بائوباب که بیا و از ما عکس بگیر . بائوباب را می گویی کانه جن دیده باشد همینطور بسم الله میگفت و به خودش فوت می کرد و جلو می رفت تا آخر با هزار سلام و صلوات و نذر و نیاز دوربین را از دختر ها گرفت و در فاصله ی 20 متری آنها ایستاد ، که جیغ دخترها درآمد (( بابا مصبت را شکر ، از آن فاصله که ما اندازه ی نخود می افتیم )) بائوباب هم به زور دوقدمی جلوتر رفت که باز جیغ دخترها درآمد که (( بیا جلوتر)) و باز بائوباب دو قدم دیگر و باز جیغ دخترها ... دست آخر یکی از دخترها گفت :(( پسرم نترس عزیزم بیا جلو، ما که کاریت نداریم ، نترس پسرم ، بیا آفرین پسر خوب ...)) بائوباب هم زد زیر گریه که :(( دروغ می گین ، می خواین بزنین ))
دخترها را می گویی هر کدام یک طرف از خنده روی زمین ولو شده بودند و ما هم اینطرف دلمان را محکم گرفته بودیم ... بائوباب هم که به فاصله ی 16 - 17 متری راضی شده بود بالفور عکس را گرفته و نگرفته دوربین را وسط صحن امامزاده ول کرد و دِ فرار . انصافا اگر من جای آن دخترها بودم دنبال بائوباب می دویدم تا شماره ای آدرسی چیزی از او بگیرم . به هر حال در این دوره و زمانه کم از این پسرهای نجیب پیدا می شود . بارک الله پسر ، بارک الله ...
........
راستی یکی از دخترهای نازنازی این وبلاگ ها کامنت گذاشته بود که تحفه ای نیست و خیلی هم با دخترهای دهاتی فرقی ندارد . از همینجا از صداقتش قدر دانی می کنم و می گم که منم با حرفت موافقم ( البته به استثنای بانوان محترمه ی کلوپ )
البته مهمترین قسمت این مطلب(( هری بیک)) بود که باشه طلبتون ، بد خوابم می آد .
در پناه حق
هری پاتر

1 Comments:

  • عزيزان دل برادر به حرف اين هري بيك گوش ندين كه يد طولايي در جفت و جور كردن خالي‌ها دارد و الحق براي خودش يك هري خالي بنده.
    اما قضيه از اين قرار بود كه گفتند آقا بيا از ما عكس بگير، در همين حال هري مشقول تلفن و sms بازيش شد و بني هم فرار را بر قرار ترجيح داد و رفت بيرون امامزاده. خوب اين وسط فقط من موندم. رفتم جلو و دوربين رو گرفتم و البته همونجايي كه دوربين رو گرفتم ايستادم كه يكدفعه گفتند بيا جلوتر، منم رفتم جلو كه باز گفتند مي‌خواهيم منظره پشتمان كامل بيافتد كه من مجبور شدم برم جلوتر و بدون 1-2-3 عكس رو گرفتم و البته دفرار را برقرار ترجيح دادم،
    خوب من تاحالا دختر نديدم كه آدم‌خوار نباشه:)))!!!

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت خرداد ۰۸, ۱۳۸۴ ۱۰:۲۹ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا