باد صبا

سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴

هوا را از من بگیر، خنده ات را نه ...

هوالمحبوب

نان را ازمن بگیر، اگرمی¬خواهی،
هوارا ازمن بگیر،اما
خنده ات را نه.


چند روز پیش از اداره که زدم بیرون، خسته بودم – یا عصبانی ... یا غمگین ... یا یه حس دیگه تو همین مایه ها ...- به جای مسیر همیشگی کمی راهم رو کج کردم و رفتم که به نزدیکترین کتاب فروشی سر بزنم. یه کتاب فروشی کوچیک ولی گرم ، با قفسه های چوبی و نوای موسیقی روح نواز. حیف از فروشنده نپرسیدم اونروز چه آهنگی رو انتخاب کرده بود ولی به نظر من یه نوای بهشتی بود. همینطوری که بین کتابا نگاه میکردم چشمم خورد به کتاب " هوا را از من بگیر ، خنده ات را نه! " ترجمه منتخب اشعاری عاشقانه از پابلو نرودا شاعر مبارز اهل شیلی. ترجمه این شعرها کار آقای احمد پوری هست.
یه کتاب کوچیک قطع جیبی با عنوانی کنجکاو کننده.
از شعر ها خوشم اومد. یه حس قوی عاشقانه درش هست ، البته یه جاهایی با چاشنی خشم یا غرور یا عطش . و یا بازتابی از رنج و درد مردم شیلی ( و یا هر سرزمین دیگه ای که مردمش رنج می کشند)
از اونروز تصمیم داشتم یکی از شعر های این کتاب رو براتون بنویسم که وقت نشد.
امروز ولی مینویسم. امیدوارم بپسندید.
........................................

بانو

تو را بانو نامیده ام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.
بسیارند از تو زلال تر، زلال تر.
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.

اما بانو تویی.

از خیابان که میگذری
نگاه کسی را به دنبال نمی کشانی.
کسی تاج بلورینت را نمی بیند.
کسی بر فرش سرخِ زرینِ زیر پایت
نگاهی نمی افکند.
و زمانی که پدیدار می شوی
تمامی رودخانه ها به نغمه درمی آیند
در تن من،
زنگ ها آسمان را می لرزانند،
و سرودی جهان را پر می کند.

تنها تو و من،
تنها تو و من، عشق من،
به آن گوش می سپریم.

.............................................
یا حق.

6 Comments:

  • سلام. خوبی؟ بابا رئیس جان دلم خیلی برات تنگ شده . کم پیدایی.
    راستی شعری که نوشتی عالی بود. کاشکی منم یه خورده تنبلی رو کنار بذارم این کتاب های نخونده رو بخونم.

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت خرداد ۲۴, ۱۳۸۴ ۳:۰۸ بعدازظهر  

  • این شعر بانوش معرکه است:) میدونی که در وصف ئه سرین بانو اینو گفته؟:Pاینجا هم خودم تاییدش کردم:))
    http://asreen.persianblog.com/1383_11_asreen_archive.html#3133382

    اگه اشتباه نکنم نرودا همرزم چه گوارا بوده.

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت خرداد ۲۴, ۱۳۸۴ ۹:۱۸ بعدازظهر  

  • kheili kheili mamnoun ,az ketaabi ke moarefi kardi va sheri ke neveshti ..
    age lotf koni o alaave bar oun taghvime taarikhetoun gaahi ham ye ketaabe khoub moarefi koni aaliye :)

    movafagh baashi...

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت خرداد ۲۵, ۱۳۸۴ ۹:۲۵ قبل‌ازظهر  

  • میگم مگه قرار نبود اینجا رو اینقدر دیر به دیر آپ دیت نکنید؟
    این کامنت بالایی راست میگه خب. کتاب معرفی کنید. اصلا کتاب نقد کنید. کتاب "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد" رو خوندید؟ حجمش هم کمه و زودی میتونید دست بگیرید و اگه نقد هم نشه کرد:) فکر کنم از خوندنش لذت ببرید:9 ببینم چه میکنید ها!

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت خرداد ۲۶, ۱۳۸۴ ۹:۲۸ بعدازظهر  

  • دكتر محمود احمدي‌نژاد
    :)) :)) :))

    كجاييد بابا
    ما امتحان داريم و درگير انتخابات شماها مفقوديد...

    نوشتة Blogger بائوباب, در ساعت خرداد ۲۸, ۱۳۸۴ ۸:۴۳ قبل‌ازظهر  

  • سلام. می گم شماها کجا رفتید . چرا خبری ازتون نیست. نگران شدیما.

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت خرداد ۲۹, ۱۳۸۴ ۱:۱۷ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا