باد صبا

دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۴

دو درویش در گلیمی بخسبند و ...

چند باری ( تقریبا بیست بار ) خواستم درباره ی انتخابات مرقومه ای قلمی کنم ، اما آنقدر فضا غبارآلود بود که ننوشتن را ترجیح دادم . اما اکنون که از این مرحله گذشته ایم شاید دوباره دیدن بعضی نکاتش خوب باشد .
1- تا به حال فکر می کردیم افراد در احزاب سیاسی دنبال دستورات و تصمیمات حزبی شان می روند اما ظاهرا این امر در ایران به گونه ای دیگر است که احزاب دنبال خواست و تمایلات افرادشان می روند . ظاهرا در این مرز و بوم کار گروهی و نفع جمعی هیچ محلی از اعراب ندارد و تنها مسئله ی مهم قضیه ی میل و هوس شخصی است . این گونه است که جبهه های باصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب هر کدام در یک انتخابات سه کاندیدا دارند ، به طوری که حاضرند هیچ کدام رای نیاورند اما به نفع هم تیمی شان نیز کناره گیری نکنند . روز انتخابات برای یکی از دوستانم در این احزاب اس.ام.اس زدم که :(( دو درویش در گلیمی بخسبند و دو اصولگرا در مملکتی جای نگیرند )) { به جای اصولگرا در نسخ قدیمی اصلاح طلب هم آمده است }
2- از زیبا ترین صحنه های انتخابات هنر آقای هاشمی بود در جمع کردن گروه ها و جناح های مختلف . فکر می کنم این اولین بار در تاریخ انقلاب و آخرین با در تاریخ بشریت بود که از جامعه ی روحانیت مبارز و جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم گرفته تا مشارکت و تحکیم وحدت و بگیر تا اپوزیسیون خارج از کشور همگی از یک نفر حمایت می کردند و کاندیدای همه ی آنها آقای هاشمی بود .
در برخور با لیست بلند بالای حامیان ایشان نمی دانستی باید اولین عکس العملت چه باشد . چرا که نام پگاه احمدی که زیباترین شعرش این است که :(( من عاشق تیرک عمودی دروازه ام ... )) را در کنار نام آیت الله مقتدایی می یافتی . و این لیست پر بود از این زوج ها...
3- می گویند آقای هاشمی از شنبه همینطور در خانه را می رود و می خواند : دشمن دانا ، برده ای بالا ، محسن نادان ، خاک بر سرم کردی ... ولی انصافا قابل تقدیر است روحیه ی این مرد که صبح شنبه سفت و محکم در جلسه ی مجمع تشخیص مصلحت حاضر شد و مانند همیشه جدی به کارش ادامه داد ، بدونه اینکه اتفاقی افتاده باشد . و این در حال است که بسیاری از شکست خورده گان انتابات و اطرافینشان هنوز هم در آی.سی.یو به سر می برند .
هنری نبود کار مخالفان هاشمی که تمام دستاوردهای کشور را زیر سوال ببرند و ایشان یک تنه از آنها دفاع کند . طبیعی است که همیش موضع منتقد موضع برتر است . راه انداختن بازی (( کی بود کی بود من نبودم )) درباره ی مشکلات نظام علیه هاشمی بازی ناجوانمردانه ای است که چپ و راست با هم در آن شریک شدند . دو جناحی که در غالب اوقات خود اداره کننده ی مملکت بودند .
4- گمان می کردم که تعلقات و پیوندهای قومی و قبیله ای در تصمیمات سیاسی کمرنگ شده باشد ، اما ظاهرا واقعیت دقیقا برعکس است و هنوز هم مشترکات قومی و منطقه ای حرف اول را می زند . نتایج انتخابات مشخص کرد که تقریبا تمام کاندیداها رای چشم گیرشان را از استانهای زادگاهشان آورند
5- یک پیشنهادی هم داشتیم که البته کسی به آن توجهی نکرد . آن هم این بود که کنار عکس دکتر معین اگر یک شعر از معین می گذاشتند جذاب تر می شد تا اینکه شعر داریوش را بنویسند !! مثلا می شد کنار پوسترش نوشت : (( پشت درُ ننداختی ننه ... ))
6- و اینکه در حکمت رای مردم مانده ام که هشت سال به یک کاندیدای تند جناح چپ رای دادن و اینبار دقیقا به قطب مخالف او ، یعنی تند ترین کاندیدای جناح راست رای می دهند . و اساسا احساس می کنم که انگار تا امروز نیمی از مردم ایران را ندیده بودم ...
در پناه حق
هری پاتر

2 Comments:

ارسال یک نظر

<< باد صبا