یکسان سازی ، از ایده تا عمل (1)
همه ما چیزهایی در ارتباط با یکسان سازی جهانی صهیونیسم شنیده ایم یا خوانده ایم . به راستی آیا چنین ایده ای
قابلیت تحقق در دنیای کنونی را دارد ؟ دنیایی که ظهور و بروز هر ایده ای در آن آزاد است و نفس لجام گسیخته افراد ، پذیرش هیچ قیدی را گردن نمی نهد . آیا طرح این ایده ، ناشی از خواب عمیق و غفلت مزمن طراحان آن نسبت به شرایط فعلی جهان نیست ؟
پاسخ این سوال را خود بهتر می دانید . در دنیای امروز که طرح هر قید وبندی برای افکار عمومی وجهه ای
کریه وناپسند دارد ، ابزار بسیاری برای کنترل و هدایت اذهان جوامع بشری به سمت و سوی مورد نظر صاحبان سرمایه و اندیشه وجود دارد . آنجا که حکومت موروثی به منزله بی توجهی به افکار جامعه معرفی می شود؛ به راحتی می توان با جهت گیری صحیح و به جا ، همه اقشار جامعه را وادار به پذیرش فرد یا جناح خاصی کرد . بی آنکه حس خطرناک قرار گرفتن در کانون بی توجهی ها بیدار شود .
پس اساس این طرح بدین شکل قابل توجیه است . اما راجع به نحوه تحقق آن نیز راهکارهای بسیاری وجود دارد .
نتیجه هر ایده ای ، آنگاه به فعل موثر مبدل می شود که در ذهن فاعلش رسوخ کرده باشد . به عبارتی اگر کسی سالها دست به انجام کاری زده باشد اما اساس و بنیان فکری لازم جهت توجیه عقلایی آن را نداشته باشد ، بی شک بدانید که روزی عکس آن عمل را به راحتی انجام خواهد داد و بالعکس ؛ اگر پایه فکری فردی بر توجیه فعلی گذاشته شود ، حتی اگر هرگز آن فعل را انجام نداده باشد باید بدانید که قطعاً روزی دست به انجام آن خواهد زد ، بی آنکه خود بداند چه می کند یا پاسخی برای سوالات اطرافیان مهیا کرده باشد .
نظام سرمایه داری سالهاست که تفکر جهانیان را برای رسیدن به ایده های خود پایه ریزی کرده است ، به گونه
ای که حتی بدیهی ترین مسائل عقلی نیز- آنجا که می خواهند – در نظر غیر ممکن آید . مثلاً شما می دانید که قرنها نیاکان ما بدون داشتن یخچال زندگی می کرده اند . پذیرش این موضوع که آنها زندگی مرفه تری نسبت به ما داشته اند به گونه ای که آنها را از داشتن یخچال بی نیاز می کرده ، دور به نظر می رسد . اما آیا شما می توانید تصور کنید که با فرض همه امکانات رفاهی ، از داشتن یخچال محروم بمانید ؟ آیا تصور زندگی کردن بدون یخچال برای شما زجر آور نیست ؟ و حال آنکه همین امروز هم در بسیاری از نقاط ایران و جهان عده ای بدون داشتن آن به راحتی زندگی می کنند .
اینکه داشتن یخچال از ضروریات اولیه زندگی هر انسانی به شمار می رود ، پدیده ساده ای نیست . نظام سرمایه داری بر عرضه و تقاضا مبتنی است و اگر تقاضای حضور کالایی در جامعه نباشد ، عرضه آن با شکست مواجه می شود . از همین دست است اعتیاد ما به اینترنت و یا نیاز ما به داشتن تلفن و حتی کالایی مثل شکلات ....
آیا این نمونه کوچکی از پیروزی تفکر سرمایه داری در یکسان سازی افکار جهانیان نیست ؟
یقیناً هدایت افکار مردم جهان و به تبع آن نیروی کار آنان ، در راستای اهداف مورد نظر سود بسیار به همراه
دارد . آیا تحقق حکومت جهانی صهیونیسم از راهی جز آنچه گفته شد امکان پذیر است ؟ جالب اینجاست که این پدیده ای نیست که از دید صاحبان نظر و اندیشه پنهان بماند . اما گویی همه ما با ریسمان نامرئی تعهد به آن ، به سویش کشیده می شویم . آری ، در خانه همه ما شکلات هست !
در مقابل این پدیده و پدیده های مشابه ، سه برخورد به چشم می خورد . 1-برخورد منفعلانه ، 2- مبارزه بی نتیجه
و3- مقابله صحیح . بگذارید به اختصار در مورد هر سه این مقولات سخن بگوییم :
1- در برخورد منفعلانه ، اولین نتیجه ای که عقل مآل اندیش بدان حکم می کند مورد پذیرش واقع می شود :
قابلیت تحقق در دنیای کنونی را دارد ؟ دنیایی که ظهور و بروز هر ایده ای در آن آزاد است و نفس لجام گسیخته افراد ، پذیرش هیچ قیدی را گردن نمی نهد . آیا طرح این ایده ، ناشی از خواب عمیق و غفلت مزمن طراحان آن نسبت به شرایط فعلی جهان نیست ؟
پاسخ این سوال را خود بهتر می دانید . در دنیای امروز که طرح هر قید وبندی برای افکار عمومی وجهه ای
کریه وناپسند دارد ، ابزار بسیاری برای کنترل و هدایت اذهان جوامع بشری به سمت و سوی مورد نظر صاحبان سرمایه و اندیشه وجود دارد . آنجا که حکومت موروثی به منزله بی توجهی به افکار جامعه معرفی می شود؛ به راحتی می توان با جهت گیری صحیح و به جا ، همه اقشار جامعه را وادار به پذیرش فرد یا جناح خاصی کرد . بی آنکه حس خطرناک قرار گرفتن در کانون بی توجهی ها بیدار شود .
پس اساس این طرح بدین شکل قابل توجیه است . اما راجع به نحوه تحقق آن نیز راهکارهای بسیاری وجود دارد .
نتیجه هر ایده ای ، آنگاه به فعل موثر مبدل می شود که در ذهن فاعلش رسوخ کرده باشد . به عبارتی اگر کسی سالها دست به انجام کاری زده باشد اما اساس و بنیان فکری لازم جهت توجیه عقلایی آن را نداشته باشد ، بی شک بدانید که روزی عکس آن عمل را به راحتی انجام خواهد داد و بالعکس ؛ اگر پایه فکری فردی بر توجیه فعلی گذاشته شود ، حتی اگر هرگز آن فعل را انجام نداده باشد باید بدانید که قطعاً روزی دست به انجام آن خواهد زد ، بی آنکه خود بداند چه می کند یا پاسخی برای سوالات اطرافیان مهیا کرده باشد .
نظام سرمایه داری سالهاست که تفکر جهانیان را برای رسیدن به ایده های خود پایه ریزی کرده است ، به گونه
ای که حتی بدیهی ترین مسائل عقلی نیز- آنجا که می خواهند – در نظر غیر ممکن آید . مثلاً شما می دانید که قرنها نیاکان ما بدون داشتن یخچال زندگی می کرده اند . پذیرش این موضوع که آنها زندگی مرفه تری نسبت به ما داشته اند به گونه ای که آنها را از داشتن یخچال بی نیاز می کرده ، دور به نظر می رسد . اما آیا شما می توانید تصور کنید که با فرض همه امکانات رفاهی ، از داشتن یخچال محروم بمانید ؟ آیا تصور زندگی کردن بدون یخچال برای شما زجر آور نیست ؟ و حال آنکه همین امروز هم در بسیاری از نقاط ایران و جهان عده ای بدون داشتن آن به راحتی زندگی می کنند .
اینکه داشتن یخچال از ضروریات اولیه زندگی هر انسانی به شمار می رود ، پدیده ساده ای نیست . نظام سرمایه داری بر عرضه و تقاضا مبتنی است و اگر تقاضای حضور کالایی در جامعه نباشد ، عرضه آن با شکست مواجه می شود . از همین دست است اعتیاد ما به اینترنت و یا نیاز ما به داشتن تلفن و حتی کالایی مثل شکلات ....
آیا این نمونه کوچکی از پیروزی تفکر سرمایه داری در یکسان سازی افکار جهانیان نیست ؟
یقیناً هدایت افکار مردم جهان و به تبع آن نیروی کار آنان ، در راستای اهداف مورد نظر سود بسیار به همراه
دارد . آیا تحقق حکومت جهانی صهیونیسم از راهی جز آنچه گفته شد امکان پذیر است ؟ جالب اینجاست که این پدیده ای نیست که از دید صاحبان نظر و اندیشه پنهان بماند . اما گویی همه ما با ریسمان نامرئی تعهد به آن ، به سویش کشیده می شویم . آری ، در خانه همه ما شکلات هست !
در مقابل این پدیده و پدیده های مشابه ، سه برخورد به چشم می خورد . 1-برخورد منفعلانه ، 2- مبارزه بی نتیجه
و3- مقابله صحیح . بگذارید به اختصار در مورد هر سه این مقولات سخن بگوییم :
1- در برخورد منفعلانه ، اولین نتیجه ای که عقل مآل اندیش بدان حکم می کند مورد پذیرش واقع می شود :
الف- پدیده ای همه گیر رخ داده است
ب- من نیز از سایر افراد مستثنی نیستم
ج- پس من هم مقهور این رخداد هستم
این ، دم دست ترین نتیجه عقلانی است . این طور نیست ؟
2- کاش مبارزه بی نتیجه را از شق اول جدا نمی کردیم.چرا که این نیز به نحوی به برخورد منفعلانه منجر می شود . نظیر این مبارزه را بارها دیده ایم . نتیجه بی شک آن تسلیم بی قید و شرط در مقابل حمله کننده است با این تفاوت که بخشی از انرژی ، سرمایه و ... را نیز هزینه کرده ایم . ازاین دست است مقابله با ویدئو در سالهای جنگ و مبارزه با استفاده از ماهواره پس از آن.
این ، دم دست ترین نتیجه عقلانی است . این طور نیست ؟
2- کاش مبارزه بی نتیجه را از شق اول جدا نمی کردیم.چرا که این نیز به نحوی به برخورد منفعلانه منجر می شود . نظیر این مبارزه را بارها دیده ایم . نتیجه بی شک آن تسلیم بی قید و شرط در مقابل حمله کننده است با این تفاوت که بخشی از انرژی ، سرمایه و ... را نیز هزینه کرده ایم . ازاین دست است مقابله با ویدئو در سالهای جنگ و مبارزه با استفاده از ماهواره پس از آن.
1 Comments:
من پيشنهاد مي كنم كه به اون سه قسم يك قسم ديگر هم اضافه كني به نام ((مبارزه ي احمقانه )) ، مثل همون مبارزه ي با ويدئو را كه گفتي .كه در واقع در اين نوع مبارزه هم كسي كه عليه اون داريد مبارزه مي كنيد از جانب شما منتفع مي شود( خوب چون به همه نشون مي ديد كه حق با طرف مقابلتان است ) و هم خودتون منتفع مي شيد ( چون با صلابت بيشتري مي تونيد جانمازتان را آب بكشيد )
....
در ضمن به نظرم مي ياد كه بهتر باشد اگر دوتا بحث (ذات دنياي مدرن و لوازم و ضروريات آن ) و ( صهيونيزم به عنوان يكي از مصاديق تفكر مدرن) را از هم جدا گانه مطرح كني . احساسم اينه كه اين دوتا با هم قاطي شده
نوشتة
harry potter, در ساعت آبان ۲۴, ۱۳۸۴ ۱۱:۵۱ بعدازظهر
ارسال یک نظر
<< باد صبا