باد صبا

شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۴

می آیم از رهی که خطرها در او گم است ...

روزهایی را پشت سر می گذارم که نمی دانم سخت باید نامیدشان ، یا هیجان انگیز ، یا درد آور و یا شاید هم عبرت آموز ، شاید شر و شور جوانی باشد ، شاید هم نشانه های پیری . نمی دانم حرکت بر صراط مستقیم است یا پای بر سبیل خطر ، و البته می دانم یقینا به درکات اسفل السافلین ختم نمی شود . به نظرم مقصدش جایی باشد میان جهنم و بهشت ( البته کمی به بهشت نزدیک تر ) .
به کسی می گویند تا به حال کاری کرده ای که نه راه پس داشته باشی و نه راه پیش . می گوید : یک بار اره ای را به خودم فرو کردم و همین حس به من دست داد .
...
آسمان عزیز من زنده ام . داشتم به این فکر می کردم که اگر تو یکی هم احوالی از من نمی پرسیدی دیگر به نظرم می بایست که زنده زنده اسم خودم را از اداره ی ثبت احوال پاک می کردم . عیدت هم مبارک باشد . همچنین عید رئیس و امضا محفوظ ، و البته معصومه و هوخشتره ، و صدالبته سرباز اسلام و فافا و حسن و بائوباب و ژوکر و فرقان و بیدل دهلوی . که با این آخری هم تازه دوست شده ام و قرار است سوار قطار عجب شیر بشود .
در ضمن فی الجمله طبق سنوات ماضی به اشارتی آماده به دادن عیدی هستم و از پیشنهادات در این رابطه استقبال عجیبی میکنم .
در پناه حق
هری پاتر

4 Comments:

  • mobarke harry joon ! hala eshalah key shirini midy ? akseto ke nadidim ......

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت بهمن ۰۲, ۱۳۸۴ ۱۱:۱۶ قبل‌ازظهر  

  • منم تبریک می گم. مثل اینکه دیرتر از همه خبر دار شدم. به هر حال آماده مراسم شیرینی خوردن هستم. یعنی به عبارتی پایه ام اساسی.
    راستی منم به نوع دیگه ای حال و هوای عجیبی دارم. خلاصه اینکه خدا خودش به خیر بگذرونه:)

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت بهمن ۰۳, ۱۳۸۴ ۳:۰۷ بعدازظهر  

  • سلام باد صبائیهای گل؛ عرض ارادت
    خوبید خوشید؟ با تاخیر عیدتون مبارک:)
    هری چطوریایی؟ این کامپویتر من که خونه تشریف داره باید شخم زده می شد و دونه روش می پاشیدیم و این حرفا! بعد وقت نداشتیم که! حالا ایشالله یک کمی آپ دیت شد و رو براه شده ولی وقت پیدا نمیشه!
    ما مخلصیم رفیق:)

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت بهمن ۰۴, ۱۳۸۴ ۸:۳۵ قبل‌ازظهر  

  • د بیا ببین حالا دو روز نبودیم هیچکس هیچی بهمون نگفته! منم تبریک می گم ایشالله شادی و خوبی و خوشبختی و موفقیت و یه عالمه آرزوی خوب دیگه(یکی به منم بگه چه خبره؟ مگه دستم به این معصومه نرسه! البته...:D)

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت بهمن ۰۴, ۱۳۸۴ ۸:۳۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا