باد صبا

یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۴

هوالمحبوب
سلام
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فـلــک میرویم، عــــزم تماشا که راست

روح سلطانی ز زندانی بجست....
.......................................
این روزها را تهران نبودم. برای همین کمی تا قسمتی از احوالات وبلاگستان بی خبرم.
ئه سرین بانو چه حرف خوبی زده و همینطور خاک .
من در خواب گرانی فرو رفته ام. در بین همه روزهای سال، 10 روز بر سر و صورت می زنم و فریاد می کشم که " وای حسین کشته شد ." ...و بعد دیگر هیچ.
می گویم "من" ؛ که نمی خواهم به تریج قبای کسی بر بخورد. این روزها همه ما زود زود بهمان بر می خورد!
من در خواب گرانی فرو رفته ام. من همه سال عباس و رقیه و علی اصغر را فراموش می کنم. آنها جلوی چشمان من هستند و من نمی بینمشان. صدای العطشی که در کل کاینات پیچیده است را من فقط 10 روز از سال می شنوم؛ آن هم نصفه نیمه!
مولوی خوب گفته است:
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانکه بد مرگیست این خواب گران
روح سلطاني ز زنداني بجست
جامه چه درانيم و چون خاييم دست
چونكه ايشان خسرو دين بوده‌اند
وقت شادي شد چو بشكستند بند
سوي شادروان دولت تاختند
كنده و زنجير را انداختند
روز ملكست و گش و شاهنشهي
گر تو يك ذره ازيشان آگهي
بر دل و دين خرابت نوحه كن
كه نمي‌بيند جز اين خاك كهن
ور همي‌بيند چرا نبود دلير؟
پشتدار و جانسپار و چشم‌سير؟
در رخت كو از مي دين فرخي؟
گر بديدي بحر كو كف سخي؟
آنك جو ديد آب را نكند دريغ
خاصه آن كو ديد آن دريا و ميغ
…………………………………………..
از رسول اكرم روايت شده كه روز قيامت خطاب مي شود: «كجا است زين العابدين؟» و مي بينم كه فرزندم علي بن الحسين جواب مي دهد و مي آيد.
راوي مي گويد: در محضر امام صادق (ع) بوديم كه از مناقب اميرالمؤمنين (ع) صحبت شد و گفته شد هيچ كس قدرت عمل اميرالمؤمنين را ندارد و شباهت هيچ كس به اميرالمؤمنين، بيشتر از علي بن الحسين نبوده است كه صد خانواده را اداره مي كرد. شبها گاهي هزار ركعت نماز مي خواند.» @


شهادت امام مظلوم حضرت سجّاد، زین العابدین را هم تسلیت میگم، به خصوص به هری.
…………………………………………..
سال جدیدی رو آغاز کردم. یک سال به شماره سالهای عمرم اضافه شد. یک قدم به انتهای مسیر نزدیکتر شدم.
یک زمانی فکر می کردم کسی که بالای 30 سالش باشد چقدر عمر کرده! حالا مدتیست که احساس می کنم مسیر روبرو کوتاهتر از مسیر طی شده است …
من ، اینجا، از پشت همین تریبون از همه دوستان عزیزی که تولدم رو تبریک گفتند تشکر میکنم!
ایشاللا تو شادیهاتون جبران کنم!

3 Comments:

  • البته به نظرم بهتره که اینجوری نگاه کنی که کم کم داری از آب و گل در می آیی و ده و اندی سال باقی داری تا چهل سالگی که تازه چهل سالگی خودش اول وقت ثمر دادن آدم است ... بعد تازه آدم باید ببینه که ثمرش چیه و نتیجه ی اون ثمر چیه و اون نتیجه چه حاصلی می ده و ...
    منم بهت تسلیت می گم ،آجرک الله

    نوشتة Blogger harry potter, در ساعت بهمن ۲۴, ۱۳۸۴ ۱۲:۳۸ قبل‌ازظهر  

  • بیخودی شلوغش نکنید، من تازه هفتمین سالگرد 20 سالگیم رو پشت سر گذاشتم!!!

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت بهمن ۲۴, ۱۳۸۴ ۱۰:۰۵ قبل‌ازظهر  

  • می خوای هری رو بزنی؟ هواتو دارم اساسی:))

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت بهمن ۲۵, ۱۳۸۴ ۱۲:۳۴ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا