خارج از دستور
- ما در این مدت مصیبت ها دیدیم ، مصیبت های بسیار بزرگ و بعض پیروزی ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود ؛ مصیبت های زنهای جوان مرده ، مردهای اولاد از دست داده ، طفل های پدر از دست داده . من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادند می افتد ، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم .
- ما هنوز از خودمان هیچ چیز نمی دانیم .
- من از شما مردم تهران سؤال می کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ، در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید ؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس شورا در مجلس هستند. یا این هم با زور تعیین شده ، بدون اطلاع مردم ؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است ، این مجلس ، مجلس غیر قانونی است . بنابراین اینهایی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حق هر- فرض کنید که – وکیلی اینقدر است ، این حق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند .
- ظلم اول به امیرالمؤمنین این بود که حرفش را نشنیدند و ندانستند و به دنبالش نگشتند
- ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی ، خودش را معرفی می کند حتی خودش قبول ندارد که قانونی است ، خودش تا چند سال پیش از این تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت قبول داشت که غیر قانونی است ، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم ؟ این مجلس غیر قانونی است ، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را این ملت تعیین کرده است ؟ هرکدام که ادعا کردند این ملت تعیین کرده است ، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش ، در حوزه انتخابیه از مردم سؤال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست ، شما او را تعیین کردید ؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است .
- این خائن خبیث برای ما رفت ، فرار کرده و همه چیز ما را به باد داد . مملکت ما را خراب کرد ، قبرستان های ما را آباد کرد . مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد . تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم ، سالهای طولانی با همت همه مردم ، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند ، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این ریختگی اقتصاد را از بین ببرند .
- پانزده سال نبود ، وقتی آمد حتماً خیلی حرف برای گفتن داشت .اما نه فقط برای آنها که آنجا بودند ...
- گاه فکر می کنی که کوفه چقدر با تهران فاصله دارد . گاه می بینی که مسجد جامع ... کم از مسجد كوفه ندارد . پیشانی هایی پینه بسته ، صدایی که می خواند : « بپرسید پیش از آنکه دیگر مرا نیابید» و گلویی که پاسخ می دهد « می دانی چند تار مو بر سر من روییده ؟»
- فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است ، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در ایجا تحصیلات تام تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی که در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها ، آن هم با این چیزها ، باید بروند در خارج تحصیل بکنند . ما پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما ، از این جهت رشد نکرده ، رشد انسانی ندارد ، تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم .
- همان لحظه که رسید حرفهایش را واضح گفت ، با کسی تعارف نداشت . فکر نکنید من چیزی را خواهم گفت که شما خوش دارید . من آنچه را می گویم که یار می پسندد:
- برای چه ؟ سینمای ما مرکز فحشاست . ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم . ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم . ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ما ، ما با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد ، با مراتب تجدد ؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران ، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم ، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جا . ما با این ها در این جهات مخالف هستیم .اینها به همه معنا خیانت کردند به مملکت ما .
- خوب واضح است این ، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونی باید برود ، تو غیر قانونی هستی ، دولتی که ما می گوییم ، دولتی است که متکی به آرای ملت است ، متکی به حکم خداست ، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را . باید سر جایش بنشیند این آدم
- سالها می گذرد ، تحلیل های بسیاری صورت گرفته . هنوز هم بسیاری از به اصطلاح بزرگتر ها نمی دانند چه بود در وجودش که همه حلقه زدند و زنجیر شدند
- ای مردم ! بیدار باشید ، نقشه دارند می کشند ، ستاد درست کرده مردک در آنجایی که هست ، روابط دارند درست می کنند ، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود .ما نخواهیم گذاشت ، تا جان داریم نخواهیم گذاشت
- گاه که خوب نگاه می کنی می بینی حرفی نداری در محضرش بگویی ، فرقی نمی کند که بیاید یا نیاید ...
- ماها داریم زحمت می کشیم ، ماها خون دادیم ، ماها جوان دادیم ، ماها حیثیت و آبرو دادیم ، مشایخ ما حبس رفتند ، زجر کشیدند ، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد . آقای ارتشبد ! شما نمی خواهید ؟ شما نمی خواهید مستقل باشید؟ آقای سر لشکر ! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید ؟
- گفت تو نبودی ، تو نمی دانی ، گفته بود بهشت درست می کنم . گفته بود بگذارید بیایم ، نمی گذارم قدم از قدم بردارید . گفتم : آنجا بودی ؟ مکثی کرد و گفت : نه ....
- خیلی گشتم ، بسیاری از حرفهایش را دیدم که هرگز بر زیانها نیفتاد . چه حرفهایی که به اسم مصلحت دفن شد . کاش می دانستی .
- گفتم تا حالا برایت سؤال شده روز اول که آمد چه گفت ؟ نگاهم کرد و گفت : می دانم چه گفته ، سؤال برای چه ؟
- می خواهم حرفهایش را بگذارم بقیه هم بخوانند . کلی بین فایلهایش گشت . گفت حرفهای فردایش را صوتی دارم ، آنروزش کمی سخت است پیدا کردنش ، مردش هستی پیدایش کنی؟
- تازه معلومم می شد که چرا بپا خواست ، آنها بد نبودند بخاطر اینکه بد بودند . بارها اعلام کرده بود اگر بعضی چیزها را هم رعایت کنی با بدی هایت هم می سازیم . تو شاه باش اما شاه خوبی باش . ما رویمان بشود جلوی ملتهای اسلامی بگوییم این شاه ماست . اما کشاورزی مان را به باد نده . دست پیش نامرد دراز نکن . توهین نکن به دانشجوی ما ، روحانی ما ، کاسب ما . سال 1384 ؛ نمی گویم که نگاهی به اطرافت بینداز، چيزي ندارم كه بگويم.
پي نوشت
- ما هنوز از خودمان هیچ چیز نمی دانیم .
- من از شما مردم تهران سؤال می کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ، در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید ؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس شورا در مجلس هستند. یا این هم با زور تعیین شده ، بدون اطلاع مردم ؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است ، این مجلس ، مجلس غیر قانونی است . بنابراین اینهایی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حق هر- فرض کنید که – وکیلی اینقدر است ، این حق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند .
- ظلم اول به امیرالمؤمنین این بود که حرفش را نشنیدند و ندانستند و به دنبالش نگشتند
- ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی ، خودش را معرفی می کند حتی خودش قبول ندارد که قانونی است ، خودش تا چند سال پیش از این تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت قبول داشت که غیر قانونی است ، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم ؟ این مجلس غیر قانونی است ، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را این ملت تعیین کرده است ؟ هرکدام که ادعا کردند این ملت تعیین کرده است ، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش ، در حوزه انتخابیه از مردم سؤال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست ، شما او را تعیین کردید ؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است .
- این خائن خبیث برای ما رفت ، فرار کرده و همه چیز ما را به باد داد . مملکت ما را خراب کرد ، قبرستان های ما را آباد کرد . مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد . تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم ، سالهای طولانی با همت همه مردم ، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند ، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این ریختگی اقتصاد را از بین ببرند .
- پانزده سال نبود ، وقتی آمد حتماً خیلی حرف برای گفتن داشت .اما نه فقط برای آنها که آنجا بودند ...
- گاه فکر می کنی که کوفه چقدر با تهران فاصله دارد . گاه می بینی که مسجد جامع ... کم از مسجد كوفه ندارد . پیشانی هایی پینه بسته ، صدایی که می خواند : « بپرسید پیش از آنکه دیگر مرا نیابید» و گلویی که پاسخ می دهد « می دانی چند تار مو بر سر من روییده ؟»
- فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است ، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در ایجا تحصیلات تام تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی که در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها ، آن هم با این چیزها ، باید بروند در خارج تحصیل بکنند . ما پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما ، از این جهت رشد نکرده ، رشد انسانی ندارد ، تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم .
- همان لحظه که رسید حرفهایش را واضح گفت ، با کسی تعارف نداشت . فکر نکنید من چیزی را خواهم گفت که شما خوش دارید . من آنچه را می گویم که یار می پسندد:
- برای چه ؟ سینمای ما مرکز فحشاست . ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم . ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم . ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ما ، ما با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد ، با مراتب تجدد ؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران ، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم ، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جا . ما با این ها در این جهات مخالف هستیم .اینها به همه معنا خیانت کردند به مملکت ما .
- خوب واضح است این ، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونی باید برود ، تو غیر قانونی هستی ، دولتی که ما می گوییم ، دولتی است که متکی به آرای ملت است ، متکی به حکم خداست ، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را . باید سر جایش بنشیند این آدم
- سالها می گذرد ، تحلیل های بسیاری صورت گرفته . هنوز هم بسیاری از به اصطلاح بزرگتر ها نمی دانند چه بود در وجودش که همه حلقه زدند و زنجیر شدند
- ای مردم ! بیدار باشید ، نقشه دارند می کشند ، ستاد درست کرده مردک در آنجایی که هست ، روابط دارند درست می کنند ، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود .ما نخواهیم گذاشت ، تا جان داریم نخواهیم گذاشت
- گاه که خوب نگاه می کنی می بینی حرفی نداری در محضرش بگویی ، فرقی نمی کند که بیاید یا نیاید ...
- ماها داریم زحمت می کشیم ، ماها خون دادیم ، ماها جوان دادیم ، ماها حیثیت و آبرو دادیم ، مشایخ ما حبس رفتند ، زجر کشیدند ، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد . آقای ارتشبد ! شما نمی خواهید ؟ شما نمی خواهید مستقل باشید؟ آقای سر لشکر ! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید ؟
- گفت تو نبودی ، تو نمی دانی ، گفته بود بهشت درست می کنم . گفته بود بگذارید بیایم ، نمی گذارم قدم از قدم بردارید . گفتم : آنجا بودی ؟ مکثی کرد و گفت : نه ....
- خیلی گشتم ، بسیاری از حرفهایش را دیدم که هرگز بر زیانها نیفتاد . چه حرفهایی که به اسم مصلحت دفن شد . کاش می دانستی .
- گفتم تا حالا برایت سؤال شده روز اول که آمد چه گفت ؟ نگاهم کرد و گفت : می دانم چه گفته ، سؤال برای چه ؟
- می خواهم حرفهایش را بگذارم بقیه هم بخوانند . کلی بین فایلهایش گشت . گفت حرفهای فردایش را صوتی دارم ، آنروزش کمی سخت است پیدا کردنش ، مردش هستی پیدایش کنی؟
- تازه معلومم می شد که چرا بپا خواست ، آنها بد نبودند بخاطر اینکه بد بودند . بارها اعلام کرده بود اگر بعضی چیزها را هم رعایت کنی با بدی هایت هم می سازیم . تو شاه باش اما شاه خوبی باش . ما رویمان بشود جلوی ملتهای اسلامی بگوییم این شاه ماست . اما کشاورزی مان را به باد نده . دست پیش نامرد دراز نکن . توهین نکن به دانشجوی ما ، روحانی ما ، کاسب ما . سال 1384 ؛ نمی گویم که نگاهی به اطرافت بینداز، چيزي ندارم كه بگويم.
پي نوشت
2 Comments:
http://img.villagephotos.com/p/2005-7/1055509/ShowLetter.jpg
نوشتة
harry potter, در ساعت اسفند ۲۴, ۱۳۸۴ ۸:۴۷ قبلازظهر
الان این لینکی که اینجا بود رو دیدم.
نمیدونم ... خیلی بد بود ...
میخواستم بگم این چه لینکی بود اینجا گذاشتی، ولی فکر کردم این چیزیه که من باید بدونم. این که دنیا میتونه همینقدر بد باشه که توی این تصویر هست...
حالم بده.
نوشتة
توسن, در ساعت اسفند ۲۴, ۱۳۸۴ ۴:۲۰ بعدازظهر
ارسال یک نظر
<< باد صبا