باد صبا

دوشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۴

خارج از دستور

- ما در این مدت مصیبت ها دیدیم ، مصیبت های بسیار بزرگ و بعض پیروزی ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود ؛ مصیبت های زنهای جوان مرده ، مردهای اولاد از دست داده ، طفل های پدر از دست داده . من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادند می افتد ، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم .
- ما هنوز از خودمان هیچ چیز نمی دانیم .
- من از شما مردم تهران سؤال می کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ، در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید ؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس شورا در مجلس هستند. یا این هم با زور تعیین شده ، بدون اطلاع مردم ؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است ، این مجلس ، مجلس غیر قانونی است . بنابراین اینهایی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حق هر- فرض کنید که – وکیلی اینقدر است ، این حق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند .
- ظلم اول به امیرالمؤمنین این بود که حرفش را نشنیدند و ندانستند و به دنبالش نگشتند
- ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی ، خودش را معرفی می کند حتی خودش قبول ندارد که قانونی است ، خودش تا چند سال پیش از این تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت قبول داشت که غیر قانونی است ، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم ؟ این مجلس غیر قانونی است ، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را این ملت تعیین کرده است ؟ هرکدام که ادعا کردند این ملت تعیین کرده است ، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش ، در حوزه انتخابیه از مردم سؤال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست ، شما او را تعیین کردید ؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است .
- این خائن خبیث برای ما رفت ، فرار کرده و همه چیز ما را به باد داد . مملکت ما را خراب کرد ، قبرستان های ما را آباد کرد . مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد . تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم ، سالهای طولانی با همت همه مردم ، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند ، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این ریختگی اقتصاد را از بین ببرند .
- پانزده سال نبود ، وقتی آمد حتماً خیلی حرف برای گفتن داشت .اما نه فقط برای آنها که آنجا بودند ...
- گاه فکر می کنی که کوفه چقدر با تهران فاصله دارد . گاه می بینی که مسجد جامع ... کم از مسجد كوفه ندارد . پیشانی هایی پینه بسته ، صدایی که می خواند : « بپرسید پیش از آنکه دیگر مرا نیابید» و گلویی که پاسخ می دهد « می دانی چند تار مو بر سر من روییده ؟»
- فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است ، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در ایجا تحصیلات تام تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی که در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها ، آن هم با این چیزها ، باید بروند در خارج تحصیل بکنند . ما پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما ، از این جهت رشد نکرده ، رشد انسانی ندارد ، تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم .
- همان لحظه که رسید حرفهایش را واضح گفت ، با کسی تعارف نداشت . فکر نکنید من چیزی را خواهم گفت که شما خوش دارید . من آنچه را می گویم که یار می پسندد:
- برای چه ؟ سینمای ما مرکز فحشاست . ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم . ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم . ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ما ، ما با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد ، با مراتب تجدد ؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران ، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم ، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جا . ما با این ها در این جهات مخالف هستیم .اینها به همه معنا خیانت کردند به مملکت ما .
- خوب واضح است این ، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونی باید برود ، تو غیر قانونی هستی ، دولتی که ما می گوییم ، دولتی است که متکی به آرای ملت است ، متکی به حکم خداست ، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را . باید سر جایش بنشیند این آدم
- سالها می گذرد ، تحلیل های بسیاری صورت گرفته . هنوز هم بسیاری از به اصطلاح بزرگتر ها نمی دانند چه بود در وجودش که همه حلقه زدند و زنجیر شدند
- ای مردم ! بیدار باشید ، نقشه دارند می کشند ، ستاد درست کرده مردک در آنجایی که هست ، روابط دارند درست می کنند ، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود .ما نخواهیم گذاشت ، تا جان داریم نخواهیم گذاشت
- گاه که خوب نگاه می کنی می بینی حرفی نداری در محضرش بگویی ، فرقی نمی کند که بیاید یا نیاید ...
- ماها داریم زحمت می کشیم ، ماها خون دادیم ، ماها جوان دادیم ، ماها حیثیت و آبرو دادیم ، مشایخ ما حبس رفتند ، زجر کشیدند ، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد . آقای ارتشبد ! شما نمی خواهید ؟ شما نمی خواهید مستقل باشید؟ آقای سر لشکر ! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید ؟
- گفت تو نبودی ، تو نمی دانی ، گفته بود بهشت درست می کنم . گفته بود بگذارید بیایم ، نمی گذارم قدم از قدم بردارید . گفتم : آنجا بودی ؟ مکثی کرد و گفت : نه ....
- خیلی گشتم ، بسیاری از حرفهایش را دیدم که هرگز بر زیانها نیفتاد . چه حرفهایی که به اسم مصلحت دفن شد . کاش می دانستی .
- گفتم تا حالا برایت سؤال شده روز اول که آمد چه گفت ؟ نگاهم کرد و گفت : می دانم چه گفته ، سؤال برای چه ؟
- می خواهم حرفهایش را بگذارم بقیه هم بخوانند . کلی بین فایلهایش گشت . گفت حرفهای فردایش را صوتی دارم ، آنروزش کمی سخت است پیدا کردنش ، مردش هستی پیدایش کنی؟
- تازه معلومم می شد که چرا بپا خواست ، آنها بد نبودند بخاطر اینکه بد بودند . بارها اعلام کرده بود اگر بعضی چیزها را هم رعایت کنی با بدی هایت هم می سازیم . تو شاه باش اما شاه خوبی باش . ما رویمان بشود جلوی ملتهای اسلامی بگوییم این شاه ماست . اما کشاورزی مان را به باد نده . دست پیش نامرد دراز نکن . توهین نکن به دانشجوی ما ، روحانی ما ، کاسب ما . سال 1384 ؛ نمی گویم که نگاهی به اطرافت بینداز، چيزي ندارم كه بگويم.
پي نوشت

2 Comments:

ارسال یک نظر

<< باد صبا