باد صبا

دوشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۵

همینجوری!

هوالمحبوب
سلام
مدتها بود که دست و دلم به نوشتن در وبلاگ نمی رفت، هنوز هم نمی رود. اما نمی خواهم وبلاگ نویسی را ترک کنم. نه اینکه عادت شده باشد برایم، نه . دوستش دارم. برای همین خودم را مجبور می کنم که بنویسم.
این روزها بیشتر وبگردی می کنم. حرف های جدید زیاد می خوانم و وبلاگ های تازه زیاد می بینم! بعضی هایشان فقط به درد خود نویسنده می خورند ولی بعضی هایشان جالبند.
این هوای بهار هم که به کلی هوش از سر آدم می برد. بی نظیر است. همیشه بی نظیر بوده! انگار نه انگار که هر سال تکرار می شود. همیشه زیباست.
آدم دلش می خواهد هرچه می تواند از شهر دور شود. آنقدر دور که دیگر برنگردد!
چند روز پیش عجیب هوس شمال را کرده بودم. آنقدر که اگر می توانستم همان موقع بارم را می بستم و می رفتم.
در این هوای فرح بخش بهاری خدا را نزدیک تر می بینم به زمین. انگار خدا هم این روزها وقتش را بیشتر به تماشای زمینش میگذراند. باید لذت بخش باشد دیدن آنچه که خودت ساخته ای در اوج شکوه و زیبایی!
ای کاش من هم در اوج بودم، شاید خدا از دیدنم لذت می برد.

2 Comments:

  • آره خواهر، بد دردیه ... !
    راستی من دیگه رئیس نیستم!

    امروز تصادفی روزنامه ای دیدم. به نظرم تیتر های جالبی داشت:

    سلیمانی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات:
    امروز در بخش تلفن سیار از نظر درآمد حرف اول را می زنیم. (!!)
    رشد کمی تلفن ثابت و همراه در سال جاری باید دو برابر شود.
    ***
    وزیر بهداشت و درمان:
    امید به زندگی ایرانیان از 46 سال به 72 سال رسیده است.
    ***
    14 هزار قبر رایگان برای متوفیان نیازمند!

    !!!!

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت فروردین ۳۰, ۱۳۸۵ ۱۲:۲۳ بعدازظهر  

  • ای توسن تنبل! اثرات هواست نه؟

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت اردیبهشت ۰۲, ۱۳۸۵ ۸:۳۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا