باد صبا

شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵

بدون عنوان

كسلم. بي حوصله ام.
نمي دونم چرا. از اون روزهاييه كه از آينده دنيا نا اميدم.
خبر هواپيماييي كه سقوط كرد اصلاً جالب نبود.
ولي اينكه بداني مثل هميشه ما گوسپندان خوب و سر بزير به زندگي آرممان در گوشه چراگاه ادامه خواهيم داد و صدايمان هم در نخواهد آمد عذاب آورتر است.
چند روز ديگر سر و صداي اين حادثه هم خواهد خوابيد و ما در مملكت گل و بلبستان خودمان به مسائل مهمتري مثل سرنوشت نرگس و خواهرش نسرين متوجه خواهيم شد و مسئله تكراري و بي اهميتي مثل سقوط هواپيما را فراموش خواهيم كرد و بازهم مردم سوار هواپيما مي شوند و بازهم سقوط مي كنند و بازهم ما فرياد مي زنيم كه مرگ بر آمريكا و هنوز هم البته انرژي هسته اي حق مسلم ماست و ما سر سفره هايمان جايي را خالي كرده ايم براي پول نفت كه قرار است بيايد سر سفره هاي ما ( راستي الان قيمت نفت به بشكه اي چقدر رسيده است؟ ) و البته اين روزها افتخار مي كنيم كه خودروي سمند ما به كشور بلاروس صادر مي شود و صدا و سيما روزي هزار وعده به ما يادآوري مي كند كه بايد سرمان را بالا بگيريم و افتخار كنيم كه جيب صاحبان صنايع خودرو پر پول تر از قبل مي شود. و اين ميان به من شهروند ساده اين مملكت كه مالياتم را هر ماه مي پردازم و كشورم از قطب هاي نفتي جهان است چه ميرسد؟ البته بجز " افتخار " .
من بچه دوران انقلابم. هنوز ديوار نوشته هاي سالهاي جنگ و بعد از آن را فراموش نكرده ام:
" نگوييد انقلاب براي ما چه كرد؟ بپرسيد ما براي انقلاب چه كرديم؟ "
ولي با همه اعتقادي كه به انقلاب داشتم و دارم فكر مي كنم اين حق من است كه بپرسم انقلاب و دولت براي من چه كرده است؟
چرا ما ياد گرفتيم كه همواره سرمان را پايين بيندازيم و بگوييم چشم؟ چرا در قبال هيچ اتفاقي صدايمان در نمي آيد؟ چرا مثل ... فقط به چراگاهمان فكر مي كنيم؟
چرا ما اينطوري هستيم؟
حتماً براي قربانيان اين حادثه دلخراش (!) مجالس ختم با شكوهي برگزار مي كنيم و با بازماندگان حادثه ابراز همدردي خواهيم كرد و براي مصدومان آرزوي شفاي عاجل خواهيم نمود. در حرم امام غريب هم چند مجلس عزاداري برگزار مي كنيم و حتماً واعظان خواهند گفت خوشا به سعادت اين كشته شدگان كه براي زيارت امام از خانه خارج شدند و در راه رسيدن به امامشان شهيد شدند و حتماً چند غرفه در بهشت را به نامشان مي زنيم(!)
و حتماً كار به جايي ميرسد كه همه ما به خودمان بگوييم كاش ما توي آن هواپيما بوديم و حيف كه اين فرصت طلايي را از دست داديم. البته مطمئناً هواپيمايي ايران فرصتهايي ازين دست و بلكه هم طلايي تر را در اختيار ما خواهد گذاشت؛ غصه نخوريد. ما اين فرصت را خواهيم داشت كه هنگام رفتن به يك ماموريت كاري براي تهيه معاش خانواده ( پرونده خبر نگاران به كجا رسيد؟ مثل هميشه خلباني كه خودش در حادثه جان باخته مسئول همه اتفاقات شناخته شد!)؛ يا در راه زيارت خانه خدا ( ماجرايي كه به سقوط منجر نشد اما مي توانست بشود. ) يا شركت در يك كنفرانس علمي و در راه پيشرفت علم ( آخرين بار كه هواپيماي نخبگان سقوط كرد كي بود؟) يا هنگام انجام ماموريت هاي كاري با اهداف مختلف نظامي و غير نظامي ( چند تا وزير و فرمانده را در حوادث سقوط هواپيما از دست داديم؟) و يا در راه زيارت امام معصوم به فيض عظيم شهادت نائل شويم! بله دوستان من:
در باغ شهادت باز باز است.
(روابط عمومي هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران.)

افتخار كردن فراموش نشود لطفاً.

...........................................
ببخشيد. من عصبانيم.

3 Comments:

  • عصبانیتت به جاست
    حرف حق بی جوابه
    واین ها همه تکرار می شود و عصبانی شدن هم همینطور اما باز همون چیزی هایی تنها اتفاق می افته که گفتی
    اما یک چیز رو فراموش کردی
    مملکت ما تنها چیزی که داره و بهش باید افتخار کنه ادعاست

    نوشتة Anonymous ناشناس, در ساعت شهریور ۱۲, ۱۳۸۵ ۱۲:۲۸ قبل‌ازظهر  

  • آقا یا خانوم ناشناس: شما درست میگی. حتی عصبانیت هم تکراری میشه. دیروز و ÷ریروز در خبر ها هیچ اسمی از هوا÷یمایی که سقوط کرد نبود. آخه قضیه مال دو روز ÷یشش بوده و تموم شده! حتماً هنوز هم استاندار خراسان فکر می کنه این ماجرا فقط 28 کشته داشته و بقیه مسافران جان سالم بدر برده اند. (به نقل از روزنامه های شنبه)
    و من و تو و همه فراموشش میکنیم و حتی انقدر غیرت نداریم که یک ماه، فقط یک ماه صنعت هواپیمایی رو به زانو در بیاریم تا مجبور بشن برای جان ما ارزش قائل بشن.
    شرط می بندم همون روز شبنه اگر می رفتم دنبال بلیط پرواز مشهد گیر نمی آوردم!

    راستی یادم رفت غیر از افتخار کردن، تشکر هم فراموش نشود.

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت شهریور ۱۳, ۱۳۸۵ ۹:۵۲ قبل‌ازظهر  

  • مردان شريف و شيعه درباری
    گفتند: علی فقط مصيبت، زاری
    روزی دو هزار بار فرق تو شکافت
    از اينهمه ابن ملجم تکراری!

    نوشتة Blogger توسن, در ساعت شهریور ۱۳, ۱۳۸۵ ۱۰:۰۳ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< باد صبا