باد صبا

سه‌شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۵

ناگفته ها (6)





«ناشئة الیل » می دانی یعنی چه ؟
در این ظلمتکدۀ نفس ، زشتی ها و زیبایی ها در هم آمیخته اند ، آنمهمه که تو بی آنکه بتوانی آنها را از هم جدا کنی ، با کوله ای از همین ها به راه افتاده ای.
گاه که نیاز به اندوخته داری ، دست در کوله می بری و هرچه باشد در آن مضیقه بیرون می کشی. اینجاست که اگر خوبی هایت بیشتر باشند ، در آن لحظات نیاز ، خوبی هایت به کمکت می آیند ، و اگر نه ، برعکس .
چراغی می خواهی تا پیش از لحظۀ امتحان ، داشته های نفس خود بشناسی و خوب از هم جدایشان کنی.


سراغ نور را از کجا می گیری جز از ما اهل البیت ؟ که در وصف ماست آنچه در کتابش فرمود :«نورٌ علی نور ، یَهدِی اللهُ لِنورِهِ من یَشاء».
عالم ، غرق در نور ماست و اگر چشم بسته باشی و سر در تاریکی وجود خویش کنی ، طلوع کدام خورشید را خواهی دید ؟
تنها آنکه جرعه ای از نور در درونش بتابد ، فرق میان تاریکی و روشنایی را در می یابد و گرنه در تاریک خانۀ دل ، فرق میان آنچه نیست - نور- و نبودنش را چگونه در می یابند ؟
ظلمت سلب نور است . چه کردی با نور الهی درونت ؟ چه کردی ؟


نور از خداست و در اطاعت اوامر و نواهی خدا ، و در ضروریات اوامر و نواهی او .
نور در نماز یومیه است ، در وضوست ، در ذکر است ، در تلاوت کتاب خداست ....
و برای ما ، نور در اتصال به ذات اقدس است ، که او خود ِ نور است - و نه منبع نور - و ناشئۀ لیل همان فرصت وصل است برای ما . می دانم ، بوسیدن گلوی اصغر و لبهای اکبر ، اتصال به نور می خواهد .
این میان ، شب دیگری از دشمنان دین خدا فرصت گرفتم تا شاید کسانی از خیمۀ باطل بگریزند و کسانی فرصت گریختن از مهلکۀ عشق را پیدا کنند :
« که خدا اگر می خواست همه را اهل هدایت می کرد ، اما خدا هدایت می کند هرکس را که خود بخواهد و گمراه می کند هرکس را که خود بخواهد»
شبی دیگر فرصت گرفتم تا حجت تاریخ تمام شود ، تا بدانند فردا هرکس هرچه می کند ، با اراده و داشته های خود می کند . نه جبری در کار بوده و نه حتی امری ....