باد صبا

دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۵

ناگفته ها (9)

کوچه به کوچه و شهر به شهر می گردیم ؛ تاآنچه را که از آن وحشت دارند تحقق بخشیم.
کربلا آن بلای حق بود که ما را نیز بدان آزمود. چه کنیم اگر پیروز نباشیم!!؟ که ما بازماندگان خاندان آل اللهیم و نوادگان رسول .
بنگر ! چگونه در مرداب نفس خویش دست و پا می زنند .
و ما رأیت ُ الا الجمیل ....
آن سر که بر نی نشسته است ، سر پسر پیامبر خداست . خدا می داند که در این زمان مقرب تر از او در نزدش نبود ، و اگر چنین نبود به راستی به این همه قساوت به کشتنش همت نمی بستند . دست به هم داده اند و عهد ها محکم کرده اند شاید که نور خدا را خاموش گردانند ، و حال آنکه نور خدا خاموش نمی گردد . چگونه ممکن است که نور خدا - که خلقت و هر آنچه هست بر آن استوار است - با اندک سپاهیان شیاطین و یزیدیان خاموش شود ؟

[سر آنکه اسلام را بر پنج پایه بنا نهاد می دانی ؟ « بُنِیَ الإسلامُ عَلَی الخمس ، عَلَی الصلوة و الزَکوة و الحَجِّ و الصوم و الولایة »
آن ، ما اهل البیتیم ]