باد صبا

شنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۵

سرانجام 18 سال پس از پذيرش قطعنامه 598 ، سندي از فرآيند چگونگي پايان يافتن جنگ تحميلي در لابه لاي بگومگوهاي برخي مسوولان نظامي و سياسي دهه 60 از سوي دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام منتشر شد. اين سند ، نامه حضرت امام خميني (ره) رهبر کبير انقلاب اسلامي به مسوولان لشکري و کشوري وقت است که در سال 67 نگاشته شده و متن کامل آن از اين قرار است :
بسم الله الرحمن الرحيم
با ياري خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبياي بزرگوار الهي و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين.حال که مسوولان نظامي ما اعم از ارتش و سپاه - که خبرگان جنگ مي باشند - صريحا اعتراف مي کنند که ارتش اسلام به اين زودي ها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اين که مسوولان دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح کشور نمي دانند و با قاطعيت مي گويند که يک دهم سلاحهايي را که استکبار شرق و غرب در اختيار صدام گذارده اند ، به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نمي شود در جهان تهيه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که يکي از دهها گزارش نظامي ، سياسي است که بعد از شکستهاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده کل نيروهاي مسلح ، فرمانده سپاه يکي از معدود فرماندهاني است که در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ مي باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهاي شيميايي و نبود وسايل خنثي کننده آن ، اينجانب با آتش بس موافقت مي نمايم و براي روشن شدن در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ به نکاتي از نامه فرمانده سپاه که در تاريخ 2 تير 1367 نگاشته است ، اشاره مي شود.
فرمانده مزبور نوشته است تا 5 سال ديگر ، ما هيچ پيروزي نداريم.ممکن است در صورت داشتن وسايلي که در طول 5سال به دست مي آوريم ، قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال 71 اگر ما داراي 350تيپ پياده و 2500تانک و 3000توپ و 300هواپيماي جنگي و 300هليکوپتر... - که از ضرورت هاي جنگ در آن موقع است - داشته باشيم ، مي توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم.وي مي گويد قابل ذکر است که بايد توسعه نيروي سپاه به 7 برابر و ارتش به 2 برابر و نيم افزايش پيدا کند. او آورده است البته امريکا را هم بايد از خليج فارس بيرون کنيم و الا موفق نخواهيم بود. اين فرمانده مهمترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه بموقع بودجه و امکانات دانسته و آورده است که بعيد به نظر مي رسد دولت و ستاد فرماندهي کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر اين مطالب مي گويد بايد باز هم جنگيد که اين ديگر شعاري بيش نيست.آقاي نخست وزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه ، وضع مالي نظام را زير صفر اعلام کرده اند. مسوولان جنگ مي گويند تنها سلاحهايي را که در شکستهاي اخير از دست داده ايم ، به اندازه تمام بودجه اي است که براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسوولان سياسي مي گويند از آنجا که مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد ، شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.شما عزيزان از هر کس بهتر مي دانيد که اين تصميم براي من چون زهر کشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبرويي داشته باشم ، خرج مي کنم. خداوندا ما براي دين تو قيام کرديم و براي دين تو جنگيديم و براي حفظ دين تو آتش بس را قبول مي کنيم.خداوندا تو خود شاهدي که ما لحظه اي با امريکا و شوروي و تمام قدرتهاي جهان سر سازش نداريم و سازش با ابرقدرت ها و قدرتها را پشت کردن به اصول اسلامي خود مي دانيم.خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق ، در جهان پول و قدرت و حيله و دورويي ما غريبيم. تو خود ياريمان کن.خداوندا در هميشه تاريخ وقتي انبيا و اوليا و علما تصميم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را درهم آميزند و جامعه اي دور از فساد و تباهي تشکيل دهند ، با مخالفت هاي ابوجهل ها و ابوسفيان هاي زمان خود مواجه شده اند. خداوندا ، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني کرديم. غير از تو هيچ کس را نداريم. ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما. خداوندا از تو مي خواهم تا هرچه زودتر شهادت را نصيبم فرمايي.گفتم جلسه اي تشکيل گردد آتش بس را به مردم تفهيم نمايند. مواظب باشيد ممکن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي ، شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند. صريحا مي گويم بايد تمام همتتان در توجيه اين کار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عکس العمل مي شود. شما مي دانيد که مسوولان رده بالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلامي مان چنين تصميمي گرفته اند. خدا را در نظر بگيريد و هرچه اتفاق مي افتد از دوست بدانيد.
والسلام علينا و علي عبادالله الصالحين
روح الله الموسوي الخميني
شنبه / 25 تير / 67
پيش از اين هاشمي رفسنجاني در گفتگو با يک روزنامه صبح از نگارش نامه اي با موضوع درخواست امکانات براي ادامه جنگ توسط محسن رضايي به امام خبر داده بود. بلافاصله يک سايت خبري مصاحبه اي از محسن رضايي منعکس کرد که وي مخاطب نامه فوق الاشاره را آقاي هاشمي و نه امام دانسته بود.

یکشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۵

اف بي آي وارنينگ

چندي قبل روي كيوسك روزنامه فروشي ، در لابلاي انبوه روزنامه ها به يك خبر مهم در يكي از نشريات خيلي مهم ( يعني خيلي خيلي مهم ) برخوردم . خبر اين بود:
(( توليد سي دي هاي غير اخلاقي توسط اف بي آي ))
و گفته باشم كه من عمراَ براي اين نشريات خيلي مهم پول حروم نمي كنم . البته از شما چه پنهون كه حدود بيست تا از همين نشريه را براي اسباب كشي خريدم . خداوكيلي جنس اين نشريه جون مي دهد براي شيشه پاك كردن . بگذريم ...
در خبر آمده بود كه بر اساس اخبار كاملا محرمانه از منابع صد در صد موثق و بر اساس مشاهدات عيني خودمان ؛ اين پدر سوخته ها (يعني همان اف بي آي ) آمده اند ، براي منحرف كردن و از راه به در كردن قشر جوان حزب اللهي ما كه خيلي هم خوب و مؤدب و با انضباط هستند ؛ فيلم هاي سكسي ساخته اند و با قيمت ارزان ( 400 تومان ) در چارراه وليعصر مي فروشند اين اف بي آيي هاي بي تربيت !!!!!
با ديدن اين خبر شاخك هاي بنده به جنب و جوش درآمدند كه آخر ... چه ربطه دارد به شقيقه ؟؟!!!! حالا اگر هم بخشي از دنياي سرمايه داري و صهيونيسم بين الملل وظيفه اش توليد سي دي هاي سكسي و بدبد باشد براي تحمير خلق الله ، پر واضح است دست كم اين كار را به اف بي آي كه پليس ايالات متحده است نمي سپارند . مانده بودم كه چطور مي شود كسي اينقدر طرف مقابلش را ابله فرض كند ؟!! آخر چرا ما عادت كرديم هميشه با اعتماد به نفس مفرط مضمن همواره طرفمان را خر فرض كنيم و خودمان را ابن سينا ؟!!
خلاصه متعجب در خريت اين نشريه و نويسنده اش و مسوول صفحه اش و سردبيرش و حتي ... اش ، چون دورادور با اين موجودات دوپا كه در اين نشريه كار مي كنند آشنا بودم ، بر آن شدم كه ببينم اين خبر از دكان كدان عطاري برآمده است ؟؟!
...
مي دانم خيلي مسخره است اما بايد واقعيت اخبار را در بعضي از روزنامه هاي مملكتمان بپذيريم . ظاهراَ حضرت آقاي خبرنگار در مسير گذر از چهار راه وليعصر چند تا از همين سي دي ها را گير مي آورد و شب يواشكي مي گذارد تا ببيند كه اين پدر سوخته ها چه چيزهاي بدي براي جوانان برومند ما مي سازند . و البته مانند همه ي فيلم هاي ساخت ايالات متحده كه قانون كپي رايت در موردشان صادق است در ابتداي فيلم جمله ي ((اف بي آي وارنينگ )) مي آيد و اين خوشگل پسر بعد از بيست دقيقه تفكر به اين نتيجه مي رسد كه خوب اين((اف بي آي وارنينگ))يعني اين كه حتما اف بي آي اين فيلم را ساخته است . و جالب اين كه در كل اين نشريه يك آدم شهري پيدا نمي شود كه بفهمد تذكر رعايت كپي رايت يعني چي !!!!!
فاتبروا...
در پناه حق
هري پاتر
....
راستي در وبگردي به اين سايت خيلي خيلي با ارزش برخوردم
http://www.hasani-farzad.blogfa.com/
اگر خنديديد من رو هم دعا كنيد
....
راستي چطورن سركار آسمان ، هي گفتي كجايي ، حالا كه من امدم تو كجايي ؟؟

یکشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۵

سلام به همه

هوالمحبوب
سلام به همه
یک مدتی نبودم و نیستم و احتمالاً هم نخواهم بود تا مدتی. البته اصلاً خوشحال نشوید، قصد مردن ندارم!
میبینم دو روز نبودم شلوغ کردین:D

و اما بحث شیرین ما:
راستش کمی شلوغ شده و من الان نمی دونم اول جواب کی رو بدم!
ولی قبل از هر چیز خدمت امضا محفوظ عارضم که ما از کامنت استقبال می کنیم هرچقدر که طویل باشد! و در ضمن وقتی بحث مربوط به یک پست خاص باشد، کامنت گذاشتن منطقی تر است تا پست جدید که البته این نظر شخصی من است.
و خدمت جناب مستور عارض شوم که دوست من، منطق شما را می فهمم ولی قبول ندارم. من ممکن است کوفی شوم. شکی نیست که این احتمال وجود دارد اما چرا آمدن منجی باید به کوفی شدن یا نشدن من وابسته باشد؟ فقط برای اینکه من دوست ندارم آبرویم جلوی آیندگان برود؟ یا شاید فکر می کنم اگر من کوفی بشوم ( خدا مرا لعنت کند) جلوی آقا خواهم ایستاد و یا شاید هم از پشت خنجر خواهم زد؟
او می آید و پیروز می شود. چه من بخواهم و چه نخواهم. چه دوستش باشم و چه دشمنش. و من ترجیح می دهم این روزهای تلخ، این دوره دوری زودتر تمام شود. و همه حواسم را جمع می کنم که کوفی نشوم. اما بخاطر آبرویم حاظر نیستم حتی یک روز آمدن آن یگانه به تاخیر بیفتد. نمی دانم شاید زیادی شبیه دختر مدرسه ایها فکر می کنم، ولی این نظر من است.
و دیگر اینکه حق داریم تا حق! شاید به نظرتان خنده دار باشد این حرف اما احساس می کنم آمدن منجی حقی است که هیچ بشری نمی تواند انکارش کند. شاید خیلی ها در ظاهر جلویش بایستند اما باور کنید ته ته قلبشان باورش خواهند داشت.بله حق هایی هم هست من با این دانش اندکم و دید محدودی که دارم شاید نتوانم هیچ وقت درکشان کنم. حق های که به ظرافت یک تار مو هستند اما ... .
در ضمن دوست ناشناس ما که ما را مورد مرحمت قرار دادند و نصیحت به آشتی کردند از دوستان قدیمی و عزیز من و آسمان هستند! که با وقت گذاشتن برای خواندن این وبلاگ بر ما منت می گذارند. می گویم منت می گذارند چون می دانم خیلی از پست های ما ممکن است به مذاقشان خوش نباشد اما می خوانند و توجه دارند.و البته که به نظر من خواندن و نوشتن و حرف زدن در یک گروه نسبتاً هم فکر خیلی هنر نیست. تعامل با افکار و نظریات مختلف البته سختتر است. حالا بعد عمری دو تا کامنت گذاشتند که آنهم باعث امتنان قلبی من است. پس خیلی سخت نگیرید:)

شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

سلام سلام

لك الحمد
آقا مگه چيه ؟؟1 حالا دو روز نرسيدم تو وبلاگ مطلب بزارم . خوب باشه دو روز نه 2 ماه . اما قاتل كه ديگه نيستم !! آخه خداييش معتاد كه نشدم اينجوري باهام برخورد مي كنين !! تازه اگه معتاد هم شده بودم مطابق علوم اجتماعي روز كه تو ينگه ي دنيا تدريس مي شه معتاد يه بيمارِ نه يه مجرم . حالا هي بيا عكس فرش قرمز بنداز ... فكر مي كني نفهميدم مي خواستي من رو مسخره كني !! اونروزي كه شماها نبودين حاجي تون تك و تنها وبلاگ هاي 3رات و زرات و ... مي تركوند . حالا ... استغفرالله ... آخه سركار توسن خداييش ايده ي همين بادصبا مال كي بود ؟! نه ديگه مال كي بود ؟ حالا كارتون به جايي رسيده كه منو دعوت مي كنين خونه ي خودم ؟؟ هي هي ... ميگن شير كه پير ميشه ... باشه ، اين نيز بگذرد ...
................
دلم براي همتون تنگ شده ، ببخشيد ، چند وقتي مشغول استراحت بودم بعد از چند سال خستگي . جاي همتون خالي خيلي چسبيد . حالا هم كم كم پاشنه رو كشيدم و برگشتم .
ارادتمند همتون
هري پاتر

چهارشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۵

بدون شرح:





!!!

شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵

بدون عنوان

كسلم. بي حوصله ام.
نمي دونم چرا. از اون روزهاييه كه از آينده دنيا نا اميدم.
خبر هواپيماييي كه سقوط كرد اصلاً جالب نبود.
ولي اينكه بداني مثل هميشه ما گوسپندان خوب و سر بزير به زندگي آرممان در گوشه چراگاه ادامه خواهيم داد و صدايمان هم در نخواهد آمد عذاب آورتر است.
چند روز ديگر سر و صداي اين حادثه هم خواهد خوابيد و ما در مملكت گل و بلبستان خودمان به مسائل مهمتري مثل سرنوشت نرگس و خواهرش نسرين متوجه خواهيم شد و مسئله تكراري و بي اهميتي مثل سقوط هواپيما را فراموش خواهيم كرد و بازهم مردم سوار هواپيما مي شوند و بازهم سقوط مي كنند و بازهم ما فرياد مي زنيم كه مرگ بر آمريكا و هنوز هم البته انرژي هسته اي حق مسلم ماست و ما سر سفره هايمان جايي را خالي كرده ايم براي پول نفت كه قرار است بيايد سر سفره هاي ما ( راستي الان قيمت نفت به بشكه اي چقدر رسيده است؟ ) و البته اين روزها افتخار مي كنيم كه خودروي سمند ما به كشور بلاروس صادر مي شود و صدا و سيما روزي هزار وعده به ما يادآوري مي كند كه بايد سرمان را بالا بگيريم و افتخار كنيم كه جيب صاحبان صنايع خودرو پر پول تر از قبل مي شود. و اين ميان به من شهروند ساده اين مملكت كه مالياتم را هر ماه مي پردازم و كشورم از قطب هاي نفتي جهان است چه ميرسد؟ البته بجز " افتخار " .
من بچه دوران انقلابم. هنوز ديوار نوشته هاي سالهاي جنگ و بعد از آن را فراموش نكرده ام:
" نگوييد انقلاب براي ما چه كرد؟ بپرسيد ما براي انقلاب چه كرديم؟ "
ولي با همه اعتقادي كه به انقلاب داشتم و دارم فكر مي كنم اين حق من است كه بپرسم انقلاب و دولت براي من چه كرده است؟
چرا ما ياد گرفتيم كه همواره سرمان را پايين بيندازيم و بگوييم چشم؟ چرا در قبال هيچ اتفاقي صدايمان در نمي آيد؟ چرا مثل ... فقط به چراگاهمان فكر مي كنيم؟
چرا ما اينطوري هستيم؟
حتماً براي قربانيان اين حادثه دلخراش (!) مجالس ختم با شكوهي برگزار مي كنيم و با بازماندگان حادثه ابراز همدردي خواهيم كرد و براي مصدومان آرزوي شفاي عاجل خواهيم نمود. در حرم امام غريب هم چند مجلس عزاداري برگزار مي كنيم و حتماً واعظان خواهند گفت خوشا به سعادت اين كشته شدگان كه براي زيارت امام از خانه خارج شدند و در راه رسيدن به امامشان شهيد شدند و حتماً چند غرفه در بهشت را به نامشان مي زنيم(!)
و حتماً كار به جايي ميرسد كه همه ما به خودمان بگوييم كاش ما توي آن هواپيما بوديم و حيف كه اين فرصت طلايي را از دست داديم. البته مطمئناً هواپيمايي ايران فرصتهايي ازين دست و بلكه هم طلايي تر را در اختيار ما خواهد گذاشت؛ غصه نخوريد. ما اين فرصت را خواهيم داشت كه هنگام رفتن به يك ماموريت كاري براي تهيه معاش خانواده ( پرونده خبر نگاران به كجا رسيد؟ مثل هميشه خلباني كه خودش در حادثه جان باخته مسئول همه اتفاقات شناخته شد!)؛ يا در راه زيارت خانه خدا ( ماجرايي كه به سقوط منجر نشد اما مي توانست بشود. ) يا شركت در يك كنفرانس علمي و در راه پيشرفت علم ( آخرين بار كه هواپيماي نخبگان سقوط كرد كي بود؟) يا هنگام انجام ماموريت هاي كاري با اهداف مختلف نظامي و غير نظامي ( چند تا وزير و فرمانده را در حوادث سقوط هواپيما از دست داديم؟) و يا در راه زيارت امام معصوم به فيض عظيم شهادت نائل شويم! بله دوستان من:
در باغ شهادت باز باز است.
(روابط عمومي هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران.)

افتخار كردن فراموش نشود لطفاً.

...........................................
ببخشيد. من عصبانيم.